سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

تردید در جدایی بعد از 19 سال زندگی مشترک

پرسش

تاریخ ثبت : 17 اسفند 1395
2,652  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
نوزده سال پیش با اولین خواستگارم که همکارم بود ازدواج کردم. تا قبل از آن هیچ تجربه‌ای درباره جنس مخالف نداشتم. به خاطر اصرار و پافشاری زیاد او و همچنین چون پدر و مادرم جدا شده بودند و در شرایط عاطفی خوبی نبودم، قبول کردم ازدواج کنم و کم کم در دوران نامزدی به او علاقه‌مند شدم.
همسرم از سال سوم زندگی، انگار تمام شوق و علاقه‌اش به من را از دست داد و تمام مدت به کارش مشغول بود، هر ساعتی می‌خواست به خانه می‌آمد و حتی با من کلمه‌ای حرف نمی‌زد! تا جایی که دچار افسردگی شدم و به مشاور و روان‌پزشک مراجعه کردم. حتی وقتی برای خانه و زندگی و حتی مسافرت نداشت. علاقه‌ای هم به بچه داشتن نشان نمی‌داد و درواقع با دیدن بی‌توجهی او به زندگی، من هم از بچه‌دار شدن ترسیدم.
تا اینکه دو سال آخر زندگی او در واقع خانه را ترک کرد و در جواب اعتراض من می‌گفت کار دارد و در شرکتش می‌خوابد. بالاخره امسال بعد از مدت‌ها تردید تصمیم گرفتم جدا شوم و با اینکه بارها سعی کردم با او صحبت کنم، گفت هرجور مایلی و اگر اینطور می‌خواهی باشد! حالا که حدود یک سال است با سختی زیاد جایی را اجاره کرده‌ام، حال روحی‌ام به شدت بد است و با مشکلات مالی و روحی زیادی روبه‌رو شده‌ام. با این‌که در واقع سال‌ها تنها زندگی می‌کردم و در زندگی‌ام غایب بود، برایم عجیب است چرا حالا که بالاخره برای زندگی‌ام تصمیم گرفته‌ام این‌‎طور به هم ریخته‌ام. شاید انتظار داشتم او هم مسئولیت کارهایش را به عهده بگیرد یا برای رفتارش توضیحی بدهد که هیچوقت این کار را نکرد.
دو ماه اخیر بعد از تماس های زیاد من که تکلیف این رابطه را روشن کنیم (من پیشنهاد دادم طلاق توافقی بگیریم) گفت نمیتونه تصمیم قطعی به جدایی بگیره و پیش مشاور برویم! باز قبول کردم و پیش مشاور رفتیم. حتی مشاور به او گفت شما زندگی غیرمعمولی داشتید و فقط دنبال کار خودتون بودید.جلسات مشاوره ادامه داره ولی نمی دونم چطور باز بهش اعتماد کنم؟ الان مانده‌ام با حجم بالای ناامیدی و یأس و افسردگی سال‌های عمرم که به نظرم به باد رفته، چه کار کنم؟ اگر حتی باز به زندگی با هم برگردیم، که هنوز هم نظر قطعی نداده و من هم از تصمیم خودم مطمئن نیستم، این مدت انقدر از بی توجهی اش به زندگی خانوادگی آزار دیده‌ام که میترسم باز به چرخه‌ی قبل برگردم... لطفا راهنماییم کنید.

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

ویدا چیتگر
ویدا چیتگر
18 اسفند 1395 ساعت 10:15

پوپک گرامی سلام

از خواندن متن ارسالی شما و حس ناامیدی و رنجی که در آن مشهود بود، بسیار متاثر شدم و قابل درک است آنچه را که تجربه کرده اید.

شاید هیچ رنجی به اندازه ی مورد بی مهری و بی توجهی قرار گرفتن، دردآور نباشد پس کاملا حق دارید برای احساساتی که در حال حاضر دارید.

جلسات مشاوره ای که با همسرتان می روید، تا کنون چقدر در ایجاد روابط بین تان تاثیر مثبت داشته است ؟ 

19 سال زندگی با بی تفاوتی  و سردی که حتی هیچکدام تمایلی به داشتن فرزند هم نداشتید و اگر داشتید هم ترس ها و ابهامات تان بر آن غلبه کرده  و در کل برای " هیچ کاری نکردن " و انفعال  خیلی طولانیست و در واقع یک در د مزمن و کهنه است و حتما واقف هستید که بیماریهای مزمن، روند بهبودی طولانی تری دارند. 

مراقب باشید جلسات مشاوره ای که تداوم داشته  ولی بی اثر باشد، می تواند نمونه ای از همان الگوی " هیچ کاری نکردن " باشد و اهمال کاری و وقت کشی هایی که تاکنون هم درگیرش بوده اید. یک جایی شما و همسرتان دیگه باید بیایستید و یک تصمیم قطعی بگیرید که یا می خواهید بمانید و برای ماندن قوانین و چارچوبی را بنا کنید و یا تمام کنید و خودتان را از بلاتکلیفی نجات دهید. قطعا هر کدام از این راهها که انتخاب کنید، چالش هایی را با خود به همراه خواهد داشت . درست است که در وضعیت روحی مناسبی قرار ندارید ولی ماندن در این وضعیت نه  به صلاح  شما و نه به صلاح ایشان است . اینکه چی شد که از ابتدا مسیر زندگی شما به اینجا رسید و در واقع لایروبی گذشته فقط زمانی می تواند مفید فایده باشد که تصمیم به ماندن داشته باشید. در آن صورت لازم است که بررسی کنید تفاوت های شخصیتی تان را باهم و اینکه نوع نگاهتان به سازگاری چگونه بوده است که نتوانستید از تفاوت های شخصیتی و حتی از تشابهات آن لذت ببرید بلکه روز به روز یکی فاصله گرفت و آن دیگری هم تسلیم شد. 

به نظر می رسد هر دو نفرتان قدرت تصمیم گیری ندارید و در رابطه با تصمیمات بزرگ و جدی زندگی ( مثلا فرزندآوری یا جدایی) تعلل می کنید. مسلما هر  انتخابی ، کمی ترس و اضطراب با خود به همراه می آورد مهم وضوح تصمیم است که به نظر می رسد همیشه در پس ابهام می ماند. 

یادتان باشد بار این تصمیم گیری فقط به دوش شما نیست. اگر تنها شما بخواهید به ماندن و نماندن فکر کنید، و یک تصمیم بگیرید، قطعا به چرخه ی گذشته بازخواهید گشت. همسرتان هم می بایست مسئولیت این تصمیم را بپذیرند و از انفعال خارج شوند. صرف رفتن به مشاوره کاری از پیش نمی رود و برای اهمال کاران فقط همان زمان خریدن است.

در صورت تصمیم به جدایی هم بدانید مدتی را درگیر احساسات متناقض خواهید بود چرا که 19 سال عادت به یک سبک زندگی و تغییر آن حتما سخت خواهد بود و چه بسا لحظات بسیاری را هم احساس خلا شدید کنید ولی در آن شرایط هم باز باید بتوانید سرانجام بلند شوید و برای زندگی خود کاری کنید. 

دوست عزیز قابلیت های خود را چه برای ماندن و چه برای جدا شدن کشف کنید . با حسرت روزهای گذشته خوردن ، کاری را از پیش نمی برید. رابطه و زندگی تان هرچه که باشد، قطعا تمامیت شما نیست. بخش های دیگر وجود خود را وسعت دهید و به رشد فردی خود بپردازید. تاکید می کنم چه در رابطه بمانید و چه نمانید، رشد شخصی اولین قدم برای ایستادن است.

پکیج غیر حضوری "شخصیت سالم تر من " و " رهایی از تله های روانی " و " ساختن رابطه ی عاطفی بدون شکست " و " شخصیت شناسی " می تواند در جهت خودسازی شما و در صورت لزوم همسرتان، بسیار موثر باشد.

با تشکر از عتمادتان پاسخگوی سوالات بعدی شما خواهم بود.

ویدا چیتگر - کارشناس ارشد روانشناسی - خانه ی توانگری 




معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

10 فروردین 1396 ساعت 22:10
خیلی ممنون از جوابتون. تازگی دو درس غیرحضوری رهایی از تله رهاشدگی و تله بی ارزشی رو گرفتم و گوش دادم خیلی خیلی بنظرم برام مفید بود.مخصوصا تله بی ارزشی که باعث شد به روشنی ببینم دچارشم! من اون کسی بودم که تلفن میزد و التماس میکرد وهمسرم کسی بود که جواب نمیداد و بی محلی میکرد.یعنی من خودکم بینی داشتم و بعدش هم به قول دکتر شیری نحس بازی در میاوردم و اون خودشیفته بود و فرار میکرد! به همسرم هم پیشنهاد دادم این درس رو بگیره امیدوارم این کار رو بکنه. بنظرتون ممکنه بشه هنوز این زندگی رو با اینهمه دوری نجات داد؟
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

10 فروردین 1396 ساعت 22:15
البته لازمه بگم جلسات مشاوره بهمون کمک نکرد متاسفانه. یعنی من اصلا نتونستم با آقای مشاور ارتباط برقرار کنم و ایشان بیشتر در جلسات به من انگ هایی زدند و حالم بدتر شد! مثلا اینکه دارم مظلوم نمایی میکنم و....
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه