سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

آدم به درد نخوری هستم

پرسش

تاریخ ثبت : 18 اسفند 1397
1,884  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
سلام. من دو ساله که ازدواج کردم. همسرم به شدت سختگیره و اوایل کلا نمیذاشت که به خواسته هام برسم. مثلا وقتی دانشگاه قبول شدم، گفت باید غیرحضوری بخونی. دو سالی هم که نامزد بودیم خیلی با هم مشکل داشتیم. بعد از این که ازدواج کردیم، محدودیت هام بیشترشد. تا اینکه مدتی پیش از همه چیز بریدم و خودکشی کردم. بعد از اون یه کم رفتارهاش تغییر کرد، گیر دادن هاش کمتر شد. الان تو بهترین سالهای زندگیم، به جای پیشرفت، باید با این آدم سروکله بزنم. یه مدته پیش روانپزشک میرم، ولی چیزی که حالم رو خیلی خراب میکنه اینه که من از وقتی یادم میاد همش درس خوندم، بچه موفقه بودم. میخواسم به یه جایی برسم، ولی الان پوچ پوچم، از کنکورم به بعد پوچ شدم. هرکی رو میبینم، در کنار درسش چندتا کار مثل موسیقی، نقاشی و ورزش به عنوان دستاورد داره، ولی من هیچ. یه لیسانس دارم میگیرم که ازش هیچی بارم نیست. فقط میدونم این زندگی رویای من نبوده، حس میکنم از بقیه عقبم. از یک طرف مشکلم با همسرم و از طرفی میل به پیشرفت. چند وقته افسرده شدم. با داروهایی که دکتر داده یه کم بیخیال شدم از طرفی هم نمیدونم واقعا از زندگی چی میخوام؟ میخوام آخرش به کجابرسم؟ چیزی که در مورد خودم میدونم اینه که تیپ شخصیتیم entj هست و از بچگی عاشق کتاب و رنگ و نقاشی بودم.
عاشق کتابم ولی با این همه کتابی که خوندم انگار هیچ چیزی بارم نیست. نگاه بقیه بهم یه دختر تحصیل کرده است ولی خودم ازخودم راضی نیستم. وقتی میبینم یکی داره درس میخونه، میخواد به هدف هاش برسه، یه جورایی حسودیم میشه، ولی براش آرزوی موفقیت میکنم. وقتی یه کاری رو شروع میکنم، تا تهش رو پیش بینی میکنم، ولی دنبالش نمیرم. سال پیش کلاس ویترای رفتم، فهمیدم با جزئیات مشکل دارم. ولی دلم پرمیزنه برای کارهای هنری. خوشنویسی و زبان رو هم دوست دارم، ولی زود خسته میشم. دلم میخواد درآمد خودم رو داشته باشم. از مرگ هم به شدت میترسم. جدیدا هم شروع کردم به عوض کردن وسایل خونه و لباسهای خودم، فکر میکنم اینجوری بی ارزشیم درمان میشه، ولی دلم نمیخواد پول خرج شون کنم. پیش خودم میگم کاش این پول رو بدم دوره حافظ و مولانا شناسی، من عاشق ادبیاتم.

مهمترین سوال :
حالم از این آدمی که شدم داره به هم میخوره، الان موندم با این حالم چه کار کنم؟ حتی نمیتونم به اطرافیانم محبت کنم. یه چیز رو که میخوام، توی ذهنم رویاش رو دارم و انجامش میدم، ولی در واقعیت هیچ. نمیدونم با همسری که سنگ میندازه و منی که سردرگمم و احساس پوچی میکنم، باید چی کار کنم؟

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

الهه دهقانیان
الهه دهقانیان
17 فروردین 1398 ساعت 13:45

باسلام واحترام

با توجه به نامه تان مشخص است که حالات روحی ناخوشایندی را تجربه میکنید و افسردگی، احساس پوچی، بی هدفی و بی انگیزگی ، اثراتش را بر افکار، رفتار و گفتار و تصمیمات شما گذاشته است. 

در نهایت این مسائل باعث رکود شما در زندگی و عدم دستیابی به اهدافتان شده است وانگیزه کارهایی که به نظرتان برای شما مفید است و باعث ایجاد احساس خوب در شما میشود را سلب کرده. افکار منفی، مقایسه گری و داشتن معیارهای سخت گیرانه باعث شده است که با اینکه هردفعه تصمیم میگیرید، اهدافی را برای خود تعریف کنید و از نو شروع نمایید اما ندای درونی منفی شما مانع از حرکت روبه جلو شما میشود .این ندای درونی میتواند ناشی از تله بی ارزشی که در شما وجود دارد باشد، چرا که تله بی ارزشی باعث میشود شخص برای رشد وحرکت تلاشی نکند ودست به انتخاب هایی بزند که باعث تقویت تله گردد و با گذشت زمان، فرد را در حل مشکلات زندگی ناامید کند و تمامی این اتفاقات  سبب افسردگی میگردد. در واقع تله بی ارزشی باعث‌ میشود که هربار انگیزه شما برای تغییر، با ناکامی مواجه شود ؛ که این ناکامی های افسرده ساز ،افکار منفی و به دنبال آن رفتارهای ناکارآمد را سبب میشود.

باتوجه به مسائلی که در ارتباط با همسرتان مطرح کردید ، دور از ذهن نیست که تله بی ارزشی در شما در انتخابتان نیز نقش مهمی را داشته است چرا که بیشترین نمود وفعالیت تله ها در انتخاب همسر وانتخاب شغل میباشد . بنابراین این تله در رابطه عاطفی خلل زیادی ایجاد میکند . در صورتیکه راهکار مقابله ای با این تله تسلیم باشد فرد جذب شخصی منتقد، بدرفتار یا طردکننده میشود.

پس بهتر است برای بهتر شدن حالتان وتغییر احساساتتان ، تغییرات را گام به گام  آغاز کنید زیرا با توجه به ساختار ذهنی وحالات روحی تان درشرایطی قرار ندارید که بتوانید حجم بالایی از اهداف والویت هایتان را همزمان پیش ببرید ؛ پس اهدافتان را از کمترین درجه اهمیت و فشار انتخاب کنید. از اهداف کوچک وشدنی شروع کنید ؛ چراکه دستیابی به همان اهداف کوچک به تدریج باعث تقویت اعتماد به نفستان میشود وانگیزه لازم را برای ادامه مسیر در شما بوجود می آورد که این شروع میتواند باعث شود خود واقعی وارزشمندتان را پیدا کنید.

برای رسیدن به اهداف بزرگتر آنها را به بخش های کوچکتر تقسیم کنید تا بر اساس یک برنامه مشخص آن ها را براساس نظم انجام دهید ، زیرا اهداف فراتر از قابلیت وکارایی فرد وبدون برنامه ریزی موجب رها کردن آنها میشود.

حتما در فعالیت های روزانه خود جایی برای تفریح ومعاشرت با افرادی که نسبت به خودشان احساس خوبی دارند قرار دهید.

به توانمندیها وموفقیت هایی که تاکنون داشته اید واقع بینانه و نه براساس معیارهای سخت گیرانه مروری داشته باشید و بین داشته ها و نداشته هایتان بایستید وببینید کجای قصه زندگیتان قرار دارید. بررسی کنید با کدام قسمت از شخصیتتان ( بالغ، والد، کودک) با مسائل زندگی روبه رو‌میشوید؟ چراکه اگر بالغانه با مسائلتان مواجه شوید اضطراب وافسردگی وبه دنبال آن احساس بی ارزشی کمتری را تجربه خواهید کرد.

نکته دیگر بپذیرید که در رابطه عاطفی وجود تعارضات وتنشها اجتناب ناپذیر است اما نباید وزن این اختلافات بیشتر از روزهای خوب باشد، در غیر این صورت نیاز است که برای ترمیم روابطتان به صورت جدی اقدام کنید . ضمن اینکه داشتن تصویر رؤیایی ونادرست از ازدواج باعث میشود شما نتوانید از ازدواج دید واقع بینانه ای داشته باشید ودر عین حال با چالشهای زندگی به درستی مواجه شوید .زمانیکه شخصی کل فردیت، زندگی ودستاوردش را مثلا به داشتن ازدواج‌موفق ودلخواهش گره بزند ،کاملا طبیعی است که با وجود مشکل در این امر در دیگر زمینه های زندگی موفق نشود ، بنابراین در نظر داشته باشید که قسمتی از زندگی شما ازدواجتان است ونبایدموارد دیگر را رها کنید  وناامید شوید واحساس بی ارزشی کنید. کما اینکه برای داشتن رابطه ای موفق در زندگی مشترک، داشتن مهارت ارتباطی از اصول پایه است که باعث ایجاد صمیمیت وتداوم رابطه میشود.در یک رابطه درست حمایت شدن وحمایت کردن بین زن ومرد وجود دارد، اما در بسیاری از مواقع ما برای خودمان از ازدواج تصویری رویایی ساخته ایم که با کوچکترین گردبادی ، متزلزل میشود.همین طور اکثر اوقات ما در رابطه به همسرمان واکنش نشان نمیدهیم بلکه به تصویری که در ذهنمان از او داریم واکنش نشان میدهیم که اغلب اوقات این پاسخ ها دارای تحریف های شناختی هستند وباعث شدت یافتن تعارضات میشوند. بنابراین یکی از مهمترین اقدامات مهم برای حل تعارضاتتان  این است که ابتدا بپذیرید که هردو شما در بوجود آمدن این مسائل سهمی داشته اید، سپس مسؤلیت رفتارهای خود را بپذیرید. همین طور اگر به خاطر رفتارهای همسرتان ناراحت وسرگشته هستید ، برای بررسی انگیزه های احتمالی وی با او گفتگو کنید. چرا که خشمی که از همسرتان دارید مانع صمیمت در رابطه تان میشود .بنابراین خشم ، زخم عاطفی عمیقی ایجاد میکند که با هر مسئله ای دوباره سرباز می کند ودر دراز مدت قطعا سبب از بین رفتن همدلی وصمیمت میشود.

امیدوارم بتوانید با توجه به مواردیکه خدمتتان عرض شد با مسائل تان در زمینه عاطفی ومشکلات دیگرتان به درستی روبه رو شوید .

باسپاس از اعتماد شما

الهه دهقانیان

خانه توانگری طوبی


معرفی کتاب
زندگی خود را دوباره بیافرینید

معرفی درس
مجموعه نبوغ عاطفی 3
بسته کامل مجموعه در جستجوی خویشتن (6 جلسه)
بسته از بی ارزشی تا من ارزشمند
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه