پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
همراه گرامی
نگاشته شما را خواندم
در این شرایط آنچه به ذهن بنده میاید اینست که شما احباری به ازدواج ندارید البته اگر در آینده و برفرض وجود شرایط امکان زندگی مستقل از خانواده تان را دارید پیشنهاد میکنم آن را تجربه کنید و اجازه ندهید انرژی روانی شما در آینده مدام در پی آنجه میخواستید باشد و به خودتان خرده بگیرید که چرا به خواسته هایتان بی اعتنایی کردید.
در مورد خاستگاری که دارید هم شرایطی که فرمودید مطلوب است و اختلاف سن دوسال هم اختلافی نیست که من بخواهم برای شما معایب و مزایای آن را ذکر کنم خصوصا اگر شخص مورد نظر شما بلوغ عقلی و عاطفی متناسب سن اش را دارا باشد مشکل خاصی احتمالا نیست. و شما بعد ۶ سال قطعا تا این حد ایشان را شناخته اید.
پس در نهایت تصمیم گیری بر عهده خود شماست.
در مورد میل به تنهایی، به خودی خود بد نیست. به نیاز زیرین و عمقی تر خود دقت کنید. ببینید در تنهایی چه نیازی در وجود شما ارضا میشود که اینقدر طالب آن هستید. میل به تنهایی اگر مداوم و همیشگی نباشد ایرادی ندارد، حتی گاهی نشانه بلوغ عتطفی و روانی افرادیست که بلدند تنهایی خود را زندگی کنند. مگر اینکه تمایل شما به کناره گیری از جمع و تنها ماندن و بخصوص اجتناب از ازدواج، بخاطر آسیب روانشناختی در کودکی باشد.
نمره ای که به روابط با پدرتان داده اید خیلی کم بود. آیا مشکلی در رابطه با ایشان دارید؟ اگر چنین باشد همین مسئله میتواند ریشه عمیقی در ارتباطات شما با جنس مخالف و یا حتی اجتناب از حضور در جمع داشته باشد.
این مسئله را بررسی کنید و در سوال فالوآپ تان بپرسید تا بتوانیم کمک بهتری به شما در این مورد بکنیم.
از اعتمادتان به مجموعه ما سپاسگذارم
سارا میرزامحمدی