سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

علاقه ای به ازدواج ندارم

پرسش

تاریخ ثبت : 15 فروردین 1398
617  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
من 28 سالمه و در حال حاضر یک مورد جدی ازدواج برام پیش اومده. خانواده این پسر از دوستان ما هستند و 6 ساله رفت و آمد داریم. از نظر فرهنگی و خانوادگی تقریبا مشابه هستیم. من و این شخص قبلا هم دانشگاهی بودیم و ایشون 2 سال از من کوچکتر هستند.
خانواده اش رو خیلی دوست دارم ولی خودش کمتر برام جذابه. یه کم از مدل حرف زدن و رفتارش خوشم نمیاد. جنتلمن نیست. شاید چون من خیلی رو حرف زدنم مسلطم و خیلی بهم میگن خوش صحبت هستی و خیلی روی رفتارم و طرز برخوردم حساسم، این مدل ایشون برام جذاب نیست. با همه اینها در کل پسر خوبیه.
و اینکه نمیدونم چرا هر مورد ازدواجی برام پیش میاد از من کوچکتره؟
یه مسئله ای هم با خودم دارم:
من خیلی زیاد تنهایی رو دوست دارم. در جمع خیلی زود خسته میشم. ساعت هایی که خونه هستم خیلی کم از اتاقم بیرون میام. دلم میخواد تنها بیرون برم، تنها قدم بزنم. وقتی پدر و مادر و برادرم خونه نیستند بیشترین لذت رو می برم. فکر میکنم اگر ازدواج کنم همش یک نفر هست که میخواد پیش من باشه و من دوست ندارم. تمام رویام اینه که خونه خودم رو بخرم و تنها زندگی کنم یا حداقل یک سال تنها باشم که طعم این بهشت رو به خوبی بچشم.

مهمترین سوال :
من میدونم که آدم درون گرایی هستم ولی به نظر شما اینکه من تا این حد از تنهایی خودم دارم لذت می برم و واقعا حس خوبی بهم میده مشکلی در من وجود داره؟
آیا بهتره فعلا از تنهایی خودم لذت ببرم شاید بعدها دوست داشتم ازدواج کنم؟ یا اینکه خودم رو راضی کنم که بهتره به این مورد که شناخت نسبتا خوبی از خانواده اش دارم جواب مثبت بدم و وارد یک رابطه عاطفی جدی بشم؟

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

سارا میرزامحمدی
سارا میرزامحمدی
25 دی 1398 ساعت 10:02

همراه گرامی 

نگاشته شما را خواندم

در این شرایط آنچه به ذهن بنده میاید اینست که شما احباری به ازدواج ندارید البته اگر در آینده و برفرض وجود شرایط امکان زندگی مستقل از خانواده تان را دارید پیشنهاد میکنم آن را تجربه کنید و اجازه ندهید انرژی روانی شما در آینده مدام در پی آنجه میخواستید باشد و به خودتان خرده بگیرید که چرا به خواسته هایتان بی اعتنایی  کردید. 

در مورد خاستگاری که دارید هم شرایطی که فرمودید مطلوب است و اختلاف سن دوسال هم اختلافی نیست که من بخواهم برای شما معایب و مزایای آن را ذکر کنم خصوصا اگر شخص مورد نظر شما بلوغ عقلی و عاطفی متناسب سن اش را دارا باشد مشکل خاصی احتمالا نیست. و شما بعد ۶ سال قطعا تا این حد ایشان را شناخته اید. 

پس در نهایت تصمیم گیری بر عهده خود شماست.


در مورد میل به تنهایی، به خودی خود بد نیست. به نیاز زیرین و عمقی تر خود دقت کنید. ببینید در تنهایی چه نیازی در وجود شما ارضا میشود که اینقدر طالب آن هستید. میل به تنهایی اگر مداوم و همیشگی نباشد ایرادی ندارد، حتی گاهی نشانه بلوغ عتطفی و روانی افرادیست که بلدند تنهایی خود را زندگی کنند. مگر اینکه تمایل شما به کناره گیری از جمع و تنها ماندن و بخصوص اجتناب  از ازدواج، بخاطر آسیب روانشناختی در کودکی باشد. 

نمره ای که به روابط با پدرتان داده اید خیلی کم بود. آیا مشکلی در رابطه با ایشان دارید؟  اگر چنین باشد همین مسئله میتواند ریشه عمیقی در ارتباطات شما با جنس مخالف و یا حتی اجتناب  از حضور در جمع داشته باشد. 

این مسئله را بررسی کنید و در سوال فالوآپ تان بپرسید تا بتوانیم کمک بهتری به شما در این مورد بکنیم. 


از اعتمادتان به مجموعه ما سپاسگذارم

سارا میرزامحمدی


معرفی درس
بسته شفای زنانگی 1 و 2
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه