پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
جناب آقای س
نوشته های شما را خواندم.
شرایط کنونی زندگی شما بحرانی است و مسلما هم برای شما و هم همسرتان آسیب زا و آزار دهنده میباشد.
تا جایی که بنده متوجه شدم دو مسئله جدی و اصلی در زندگی تان وجود دارد که مهمترین دلایل گرفتن کمک از جانب شما هستند.
اول موضوع اعتیادتان و دوم رابطه زناشویی تان و بالطبع شرایط خاصی که همسرتان درگیر آنها هست.
ابتدا مسئله اعتیاد را با هم بررسی میکنیم.
شما مرقوم فرموده بودید که برای کم کردن رنجتان به سو مصرف مواد رو آورده اید. بهتر است از خودتان سوال کنید که آیا در برابر رنجی که خواه و ناخواه در زندگی متحمل میشویم، اعتیاد به مواد مخدر پاسخ درستی است یاخیر؟
و اگر درست نیست از چه رفتارهای جایگزین دیگری میتوانم برای کم کردن از رنجم استفاده کنم؟
شما در سوالاتتان کیفیت مادری کردن همسرتان را زیر سوال بردید و نگرانی برای فرزندانتان دارید در صورتیکه با روی آوردن به سو مصرف مواد عملا پدرشان را هم از آنها گرفته اید!
پرسیده بودید آیا همسرتان میتواند رفتارهای غلطش را کنار بگذارد؟
به نظرم این سوال را باید ابتدا از خودتان بپرسید. اینکه رفتار شما پاسخی در برابر رفتار ایشون باشد، قطعا توجیح خوبی برای عکس العمل شما نمیباشد.
شاید فکر کردن به جواب این سوالات بتواند شما را برای گرفتن تصمیم درست یاری کند.
مسئله مهم دیگر شما رابطه زناشویی تان است که با توجه به مسائل پیش آمده دستخوش بحران شده و هر دو طرف این رابطه به جای حل کردن مسئله رفتارهای اشتباه پیش گرفته اند و به قول معروف اقدام به پاک کردن صورت مسئله کرده اند.
شما حس میکنید قربانی شده اید و برای فرار از این احساس به رفتارهای اشتباه رو میاورید و جالب اینجاست که همسرتان هم دقیقا همین احساس را بخاطر اتفاقاتی که برایشان افتاده است، دارد و دقیقا برای فرار از آن ها خودش را بیشتر در دام رفتارهای غلط میاندازد!!
در این بین اگر قصدتان به واقع ادامه زندگی باشد یکی از شما باید افسار زندگی را در دست گرفته و تغییر را آغاز کند.
اگر شما قرار است آن شخص باشید ابتدا از جایی که غلط رفته اید باز گردید و به شکل سالم تری کنار خانواده تان باشید و رابطه تان را نجات دهید.
اگر بخواهیم مسیر را قدم به قدم طی کنیم احتمالا به شکل زیر خواهد بود
۱. ترک اعتیاد و سلامت جسمی
۲. بالا بردن آگاهی تان از شرایط روحی روانی خود، همسر و فرزندانتان ( که برای اینکار از منابع زیادی میتوانید استفاده کنید که من تعدادی از آنها را در انتها برایتان خواهم نوشت)
۳. پذیرش شرایطی که در زندگی همسرتان رخ داده است. ( برای اینکار باید بتوانید مسئله ایشان را شناسایی کنید زیرا اغلب رفتارهای ما در واقع پاسخ به نیازی است که در ما ارضا نمیشود و گاهی متاسفانه این رفتارها اشکال غلط و نابالغانه ای دارند.)
درک این مسئله میتواند به درک بیشتر همسرتان و در نتیجه آرامش خودتان ختم شود.
۴. محیط مناسب تری به لحاظ عاطفی برای فرزندانتان مهیا کنید که تا حد امکان از مشکلات والدینشان آسیب نبینند.
مهمترین نقش شما پدری کردن شماست که باید به بهترین وجه از پس آن بر بیایید.
با تشکر از اعتماد شما به مجموعه ما
سارا میرزا محمدی