سلام . وقتتان به خیر .

نامه تان را خواندم . نکته ای که توجه مرا جلب کرد این بود که در طول مدت سه سالی که از ازدواج شما گذشته است چه اتفاقاتی افتاده که شما چنین حالاتی را در خود تجربه می کنید ؟  تا چه حد از حمایت عاطفی و روانی از طرف همسرتان برخوردارید ؟  اینکه که از خانواده تان دور هستید می تواند یکی از علت هایی  باشد که شما به همسرتان به شکلی افراطی وابسته شده اید .  برای حل این  مشکل تا کنون چه اقداماتی را  انجام داده اید؟

به نظر می رسد وابستگی ، کمبود اعتماد به نفس ، ترس از رها شدن ، فراموش کردن خود و تلاش برای تایید گرفتن از همسر ، همگی ناشی از تله های درونی شماست که به دلیل قرار گرفتن در موقعیت های مختلف فعال  می شوند .

بیشتر احساساتی که تجربه می کنید ،  احتمالا مربوط به افکاری است که باید ها و نبایدهای زندگی شما را تعریف می کند .مثل من باید به بهترین شکل عمل کنم  ، همسرم باید ...من نباید ... و مواردی از این دست .

دوست عزیز سرویس دهی بیش از حد ، چسبندگی و عدم توانایی در حل و فصل کردن مسایل نرمال زندگی ، ر پی جلب رضایت دایمی همسر بودن  ، همگی جزو عوامل بازدارنده ای است که به رابطه تان بیشتر از آنچه که کمک کند آسیب می زند . با شناسایی و کار کردن روی تله های خود فعالیت آنها را کنترل کنید .

مطالعه کتاب های زیر و تهیه سی دی های آموزشی را به شما توصیه می کنم .

با ارزوی موفقیت و کامیابی برای شما 

نسرین قربان زاده  _ خانه توانگری