سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

کلی سوال تو ذهنمه که به چه دلیل این کار رو کرد؟

پرسش

تاریخ ثبت : 27 اردیبهشت 1398
756  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
پسری ۲۷ساله ای رو از۲ سال قبل میشناسم ک ابرازعلاقه کرده بود ولی تازه ۵ ماه قبل با بیشتر شدن ارتباطمون منم علاقمندشدم و رابطه رو شروع کردیم.ایشون مشکل مادرزادی لکنت زبون داره تو تصمیم گیریم خیلی سعی کردم از روی ترحم یه موقع انتخاب اشتباهی نکنم. توی این مدت ما اکثر مواقع باهم بودیم برای همین بیشتر و سریعتر شناختیم هم رو، میشه گفت چیزی رو که من از یه مرد میخواستم به من میداد و حس امنیت و اعتماد رو داشتم. بخاطر حس خوبی که داشتم منم بهترینم رو تو رابطه ناخواسته بدون هیچ نقش بازی کردنی داشتم. کنار اینا رفیق باز بود و اعتماد بنفس پایینی داشت. خیلی باهم خوب بودیم. اون هم از رابطه راضی بود تا چند روز پیش سر چیز جزئی که من گفتم توجه به من نداری و منو با خودت نبردی بحث جزئی پیش اومد و گفت که من باشم یا نباشم باعث اذیت تو میشم، رفیق بازم و تو این مدت سعی کردم ک خوب باشم الان میبینم نمیشه. در مورد ازدواج صحبت کرده بودیم بنا به خواسته خودش، گفته بود وقت ازدواجمه و کی بهتر از تو، اما من خودم اصراری به ازدواج ندارم فعلا. گفت سال دیگه هم تو همین وضعیتم، بخاطر مشکل و اوضاع مالیم خانوادت قبول نمیکنن ورابطه ته نداره

مهمترین سوال :
من کلی اصرارش کردم که بمونه و گفتم فعلا اگه اونم بخواد ازدواج کنه من نمیخوام . آینده معلوم نیست و درست میکنیم باهم همه چیز رو، کلی گریه کرد و گفت دوستم داره، هیچکسی مثل من نیست ولی به نفع منه کارش، من حیفم واسش و ازین چیزا. تناقض گریه کردناش و گفتن این که برم رو درک نمیکنم. هنوز هم دلیل رفتارش چی بوده؟ چون بنظرم همه اینا بهونه است از طرفی هم اعتماد بهش دارم، من کاری از دستم برنمیاد، احساس میکنم که ترسیده ولی دوست دارم که برگرده چون میدونم هردو بهترین حس ممکن رو تجربه کردیم بنظر شما من چکار باید بکنم؟ امکانش هست که منطقی تر فکرکنه؟

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

الهه دهقانیان
الهه دهقانیان
25 آذر 1398 ساعت 21:54

باسلام واحترام

باسلام واحترام

در رابطه با مسئله ای که مطرح فرمودید ،احساستان از این جهت که سوالات بی پاسخ بسیاری در ذهنتان است وبه دنبال دلیل منطقی برای این نوع جدایی میگردید قابل درک است.چرا که بسیاری از افراد نه شروع یک رابطه را به درستی میدانند ونه نحوه جدایی را.اما باید توجه داشته باشید مسئله ازدواج با رابطه عاطفی خیلی متفاوت است ومسائلی که در ازدواج مطرح است نیازمند افرادیست که از لحاظ عاطفی بالغ باشند .به قول «دکتر شیری»:

دررابطه‌یازدواجی،«ظرافت‌ها»،«تعهدها» و«تاب‌آوری‌ها» بسیارمتفاوتمی‌شود؛چهبسادریکرابطه‌یعاطفی،بابیمحلییاحتیکمیتندی،بتوانجذاب‌ترشدولیهمینبازیدرازدواج،کابوسخلقمی‌کند

پس اگر در دوران آشنايي چنين جملاتي شنيديد كوله بار خود را سريعتر ببنديد و بدانيد اين رابطه به سرانجام نميرسد و طرف مقابل قصد پذيرفتن مسئوليت زندگي و ازدواج را ندارد.

جملاتي چون:

"تو حقت خیلی بیشتر از منه! "

"من اذیتت میکنم! "

"تو خیلی خوبی و من لیاقتتو ندارم که این رابطه رو ادامه بدم..."

 بازی "من لیاقتتو ندارم" مدتیست خیلی شایع شده است. بسیاری از کسانیکه به هر دلیل از رابطه خسته شده اند و نمی خواهند ادامه بدهند و از طرفی می خواهند روشنفکر بنظر برسند و آدم خوب داستان باشند، وارد این بازی می شوند و با تمام کردن رابطه به این شکل، هم جایی برای اعتراض طرف مقابل نمیگذارند و هم احساس عذاب وجدان کمتری می کنند!

  بدانيد كه در رابطه، کسی در مورد دیگری نه حق دارد و نه باید تصمیم بگیرد.

اینکه تو لیاقت من را داری یا نداری و اینکه من را اذیت می کنی یا نمی کنی، به خودم مربوط است.باید به چنین شخصی گفت: قوی باش و پای تصمیمت محکم بايست و بگو من را نمی خواهی!این یعنی بالغانه رفتار کردن.اما بازی "من لیاقت تو را ندارم" را نکن.

قبل از شروع رابطه با یدبا خود حداقل صادق بود و ديگري و خود را فريب نداد اگر از ازدواج هراس وجود دارد و يا آمادگي لازم را در خود نمي بیند با دروغ وجدان  را آرام نكرد.

باید درصدد درمان ترسهايمان باشيم و احساس ديگري را به 

بازي نگيريم.

باسپاس از اعتماد شما

الهه دهقانیان

خانه توانگری طوبی



معرفی کتاب
عشق ویرانگر

معرفی درس
بسته ازدواج مثبت 360
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه