سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

ترس از صمیمیت

پرسش

تاریخ ثبت : 06 خرداد 1398
701  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
دختری سی ساله و فرزند اول با اختلاف سنی زیاد با خواهرم و ساکن خارح از کشور هستم. علی رغم موفقیت کاری و زندگی مستقل و خوبی که در طی این سالها فراهم کردم٬ از نظر عاطفی بسیار تنهام. اختلافات شدید پدر و مادرم که هنوزم با وجود فاصله ای که داریم٬ درگیرشون می شم باعث شده هیج وقت از ازدواج و رابطه نزدیک چشم انذاز خوبی نداشته باشم. خیلی اوقات هم از اینکه خوب زندگی کنم و لذت ببرم احساس گناه دارم چون خواهرم رو با پدر و مادر و اون زندگی پر تنش تنها گذاشته ام.
از آخرین رابطه ام بیش از یک سال می گذره و اگر با کسی آشنا بشم اکثر اوقات دنبال بهونه ای هستم که رابطه ای شکل نگیره . یک سال اخیرحتی پروسه آشنایی برام استرس آور بوده و میل و اشتیاقی به شناخت کسی یا نزدیک شدن به طور کلی ندارم. از طرفی هم نقابی به صورتم دارم که فردی فعال و پرانرژی هستم که البته در درون کاملا احساس خالی بودن دارم. احساس می کنم هر کسی نزدیکم بشه و حال واقعی ام رو بشناسه قضاوت ام خواهد کرد و در نهایت ترکم می کنه. حتی دوستانم هم از احساس واقعی ام اطلاعی ندارن.

مهمترین سوال :
چطور می تونم به این ترس که نزدیکی با آدم ها فقط مایه رنج و عذابم هست غلبه کنم و بتونم دیوارهای دفاعی دورم رو پایین بیارم؟ چطور میل و اشتیاقی به رابطه پیدا کنم وقتی احساس می کنم آرامش ام فقط در تنهایی اتفاق می افته؟

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

فاطمه علی اکبری
فاطمه علی اکبری
10 شهریور 1398 ساعت 23:44

درود بر شما

توضیحات تان را خواندم دوست عزیز. احساس شما قابل درک است.

نکته مهمی که در نامه شما وجود داشته و نشان از ریشه مسائل شما دارد این جمله تان است که مرقوم فرموده اید: اختلافات شدید پدر و مادرم که هنوزم با وجود فاصله ای که داریم٬ درگیرشون می شم

حیات انسان بدون پذیرفته شدن از سوی دیگران ممکن نیست، به همین دلیل انسان‌ها به کوچکترین نشانه‌های طرد شدگی از سوی دیگران به ‌شدت حساس هستند. به ویژه در زمان کودکی که ارضا این نیاز تعیین ‌کننده مرگ و زندگی یک کودک است. کودکی که بنا به هر دلیلی مورد بی توجهی مراقبین اصلی (معمولاً مادر) قرار بگیرد احساس امنیتش به خطر خواهد افتاد. او می‌ترسد مادر دیگر برنگردد و مراقبت و حمایت مادر را از دست بدهد. حفظ ارتباط با مادر برای زنده ماندن کودک حیاتی است. در خانواده های بدکارکرد، کودک توجه سالم را از والدینش نگرفته و نیازی که به صورت طبیعی در کودکی ارضا نشود در بزرگسالی به صورت رفتار ناکارآمد، خود را نشان خواهد داد. یعنی مشاجرات شدید پدر و مادرتان با یکدیگر باعث می‌شده شما همواره انتظار از هم پاشیده شدن خانواده و در نتیجه از دست دادن یکی یا هردو آنها را داشته باشید. توضیحاتی که نوشته اید نشانه های تله رهاشدگی را درخصوص شما مطرح می کند.

در احساس طرد شدگی دائمی یا تله رهاشدگی، فرد احساس می ‌کند دیگران او را دوست ندارند، به او خیانت می ‌کنند، دیر یا زود او را ترک می‌ کنند، دیگری را ترجیح می ‌دهند، اولویت دیگران و یا کسی نمی‌ باشند، تنها در مواقع نیاز به او توجه می‌ کنند و سرنوشت او تنها ماندن است. و بعد وارد روابطی می شود که یا خیانت ببیند، یا ترک شود یا اصلاً وارد رابطه نمی شود که مبادا تنها بماند و اگر هم کسی نزدیک او شود، ترکش می کند قبل از اینکه توسط او ترک شود. دغدغه اصلی، ترس از رهاشدن و تنها ماندن است.

دوست گرامی؛ ضمن همدردی با شما برای آسیبهایی که متحمل شده اید، توجه بفرمایید:

- والدین ما هم انسانهایی عادی بوده و عاری از اشتباه نیستند. البته قابل درک است که بودن در محیطی که در آن از امنیت خاطر و احساسات مثبت و ابراز علاقه خبری نبوده تا چه حد می تواند آسیب زننده باشد و شما چه احساسات نامطلوبی را در این سالها تجربه کرده اید. اما بنا نیست که یک روند نادرست انقدر ادامه پیدا کند که آسیبهای سنگین تری بزند. شما دخترخانمی کوشا و توانمند بوده اید که علیرغم استرس اختلافات والدین تان و مسائلی که به دنبال آن در زندگی تان وجود داشته، تحصیلات عالیه و دستاوردهای خوب اجتماعی کسب کرده اید و حتماً ویژگی های مثبت دیگری نیز دارید که اینجا ننوشته اید. کافیست خودتان را باور کنید.

- اینکه یک تله در روان ما فعال باشد می تواند زمینه ساز مشکلات تکرار شونده در زندگی ما شود، اما به منزله مجوزی برای ادامه دادن آن نیست. در واقع نکته مثبت درخصوص شما این است که متوجه نیاز به تغییر در شیوه ارتباطی خود شده اید و دنبال چرایی آن هستید. پذیرش یک مسئله، گام اول برای رفع آن است.

- ممکن است شما نتوانید ریشه‌ها و عوامل ترس را از زندگیان حذف کنید اما شناخت دلایل آن می ‌تواند به شما کمک کند تا بپذیرید ریشه این حسی که نسبت به ارتباط عاطفی و ازدواج دارید به گذشته برمی گردد. برای راهکار مقابله با رهاشدگی، بعد از اینکه صورت مسئله را کامل متوجه شدیم راحت ‌تر می‌ توانیم به حل مسئله دسترسی پیدا کنیم، زیرا نشانه ها و سر نخها قابل ردگیری هستند و به صورت ناشناخته نمانده و سبب اضطراب نمی شوند. رهاشدگی می تواند با تله بی اعتمادی، نقص و شرم و بی ارزشی نیز همراه شود.

- شما حق دارید بابت لحظات پر رنج و استرسی که داشته اید احساسات خوبی را تجربه نکنید. گاهی رنجهایی که یک کودک در گذشته دور کشیده آنقدر سنگین و خارج از توانش بوده که آسیب جدی به او زده. یک بزرگسال که مشکل در برقراری ارتباط دارد، همان کودکی است که در زمان رشد، بارها از دریافت یک فضای خانوادگی امن محروم شده و حالا یک بزرگسال مایوس است که همچنان احساس خطر می کند. این فضای نا امن می تواند درگیری های دائمی والدین باشد، یا بی توجهی و طرد شدن از سوی والدین، گاهی هم والدین خشمهای خود را بر سر این کودک خالی کرده و یا رفتارهای انتقادگرانه همراه با بی احترامی نثار کودک کرده اند.

- پذیرش عواطف منفی تان به شما کمک می کند تا دید آگاهانه به آن داشته باشید. احساس خودتان را سرکوب نکنید، انکار هم نکنید. البته نیازی هم نیست که برای همه توضیح دهید چه شرایطی داشته اید و اکنون چه حسی دارید؛ شما لازمست این احساس ها را در درون خودتان پذیرش کنید. یعنی با این مسئله مواجه شوید که من آدمی هستم که از وارد شدن به ارتباط جدی می ترسم، نگرانم که ترکم کنند، از قضاوت شدن می ترسم و...

- احساسات رها شدگی یا حس های "من خوب نیستم" را در خودتان بازبینی و یا بازنگری کنید. حساسیت‌های خودتان را خوب بشناسید و وقتی چنین احساساتی به سراغتان می آید از وجود آنها کاملا آگاه شوید. بعضی از حساسیتهای شما ممکن است اینها باشند: حساسیت به از دست دادن افراد مهم و نزدیک زندگیتان، ترس از تنهایی، نیاز به چسبندگی، تنهایی هایی که کارکرد منفی داشته و عملکرد معمول شما را با مشکلات فراوان مواجه می کنند. همه و همه را خوب بشناسید. به محض اینکه تله فعال شد بلافاصله نسبت به این احساسات هشیار شوید. اینها تکرار رنجهایی است که در کودکی با آن مواجه بوده اید ولی الان در بزرگسالی توان مقابله و کنترل آنها را دارید.

- هر آدمی ممکن است به هر دليلی تنهايی را تجربه کند. تنهايی يک مشکل و ضعف نيست. آدم تنها هم به اندازه فردی که در رابطه است خوب و ارزشمند است. پس تنهایی را به يک مساله وحشتناک و یا فرار از دیگران تبديل نکنيد.‏ لزومی هم ندارد همه دوستدار شما باشند؛ شما می ‌توانید یک نفر را پیدا کنید که واقعا دوستتان داشته باشد. در نظر داشته باشید که هویت شما وابسته به رابطه نیست و اگر تنها بودید باز هم انسانی ارزشمند هستید.‏ همچنین شما فردی دوست داشتنی و قابل احترام خواهید بود حتی اگر دارای نکات منفی باشید. در واقع نمی توان انسانی را یافت که از هر جهت مثبت و بی ایراد باشد و یا هیچ اشتباهی در زندگیش نکند. روی نکات مثبت خود تمرکز کنید و اگر در ابتدا این توجه به نکات مثبت برایتان سخت است می توانید آنها را بنویسید. نوشتن به شما کمک می کند که هم کنترل بیشتری روی عواطف و ذهنیات خود داشته باشید و هم اینکه اطلاعات درون ذهن تان را عینی کنید.

- در خصوص خواهرتان نیز این احساس نگرانی شما که به دلیل علاقه به اوست قابل احترام است. اما احساس گناه مسئله دیگری است چون مسئول زندگی و آرامش خواهرتان، پدر و مادرتان هستند نه شما. اگر بنا به هر دلیلی این پذیرش مسئولیت از سوی والدین تان وجود نداشته، شما ایجاد کننده آن نیستید و حتی خودتان نیز متحمل آسیب شده اید. می توانید از خواهرتان حمایت روحی بکنید و در تماس با او باشید و مورد محبت شما قرار بگیرد. اما به جای احساس گناه، هم به نکاتی که خدمت تان عرض شد توجه کنید هم دروس شخصیت سالمتر را استفاده کنید تا بتوانید شرایط بهتری را تجربه نموده و این حال بهتر را به خواهرتان نیز منتقل کنید.

- انسان موجودی اجتماعی است و طبیعی است که بخشی از حال خوش ما برگرفته از رابطه با دیگران باشد. می توانید به جای تنها ماندن و ترسیدن از روابط نافرجامی که شاید اصلا در زندگی تان به وجود نیاید، دامنه ارتباطات با افراد مورد اعتمادتان را افزایش دهید. دیدن الگوهای رابطه عاطفی موفق می تواند به شما سرنخ بدهد تا بتوانید نشانه های یک رابطه خوب را شناسایی کرده و ملزومات آن را در ذهن تان پایه ریزی کنید. بخشی از یادگیری های ما از طریق مشاهده سرمشقها یا افراد دیگری است که مانند یک الگو برای ما عمل می کنند.

- آنچه که خدمت تان عرض شد نیاز به تمرین دارد، چون به سرعت ایجاد نشده که زود هم رفع شود. حس های خود را بپذیرید، به الگوهای رابطه مثبت در اطراف خود توجه نمایید، و این نکته را در خاطر داشته باشید و بپذیرید که: من با تمام نقاط قوت و یا کاستی هایی که دارم فردی دوست داشتنی هستم. موفق باشید.


از اعتماد شما سپاسگزارم

علی اکبری-خانه توانگری طوبی


معرفی کتاب
زندگی خود را دوباره بیافرینید نوشته جفری یانگ و برگردان دکتر حسن حمیدپور

معرفی درس
رهایی از بی ارزشی
ساختن رابطه عاطفی بدون شکست
رهایی از تنهایی
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه