پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
سلام دوست گرامی
مرقومه تان را خواندم. اجازه دهید فعلاً در همان خط اول پرسش تان بمانیم. اینکه عنوان نمودید : " ... من وقتی از چیزی ناراحت می شوم خیلی در خودم می ریزم و سعی می کنم به روی خودم نیاورم . مثلا احساس می کنم اگر بگويم پررویی است یا طرف مقابل ناراحت می شود ... "
در ذهن خود تصور کنید که بابت رفتاری از سوی فرد مقابل ناراحت و رنجیده شده اید. و می خواهید احساستان را با ایشان مطرح نموده و یا بابت رفتاری نامطلوب ، از او انتقاد نمایید. چه حسی بهتون دست میده ؟ در اون لحظات چه تصوراتی در ذهن تون عبور می کنه چنانچه بخواهید آنها را با وی مطرح نمایید ؟ تصور می کنید واکنش های دیگران و یا فردی که دوستش دارید در برابر گوشزدهای شما و بروز احساسات تان ، چه خواهد بود؟ اگر ناراحت و یا دلخور شود چه اتفاقی ممکن است بیافتد؟
آن تصویرها و ذهنیت ها را با ارائه توضیحاتی برای ما مطرح نمایید.
سلام دوست گرامی
ممنونم از توضیحات تکمیلی که در این خصوص مطرح فرمودید.
* وقتی از چیزی ناراحت می شوم ابتدا پیش خودم فکر میکنم تا چه حد ناراحتی ام منطقی ست و گاهی به نتیجه ی خاصی هم نمی رسم !
* اصولا گاهی در مورد بعضی مسائل در رابطه مان برایم سوال پیش می آید اما می ترسم با مطرح کردنشان کوچک شوم یا باعث ناراحتی او شوم.
* ... اما من در این مواقع این حس بهم دست میدهد که ایشان به حد کافی مرا دوست ندارند و این افکار باعث زنجیره ای از افکار نامطلوب دیگر هم می شود...
* ... اما احساس می کنم اگر دوباره این موضوع را به شکل بازتری مطرح کنم خودم هم کوچک می شوم .
دو باور ناکارآمد ، باعث می شه تا شما نتونید احساسات تجربه شده خودتون رو آنطور که می خواهید به فرد مقابل ابراز نمایید :
من دوست داشتنی نیستم
من با ارزش نیستم
بنابراین بر اساس این دو باور ، دو فرض شرطی را در خود ایجاد می کنید :
اگر دیگران به من توجه کمی کنند پس من دوست داشتنی نیستند.
اگر احساس ناراحتی و رنجش خودم را به فرد مقابل بگم ، کوچک می شوم
تلاش کنید نتیجه گیری هاتون رو در فرضیه هایی که می سازید کمی گسترش بدید. این باور را به این شکل اصلاح کنید:
چنانچه دیگران در برخی مواقع توجه کمی به من می کنند ممکن است دلایلی زیادی داشته باشه: از جمله نداشتن وقت کافی برای تماس - درگیر بودن با مشکلاتی خاص- جلوگیری از وابستگی های احتمالی و ...
و یا اگر احساس ناراحتی خودم رو به دیگران بگم : احساس راحت تری پیدا کنم و سبک تر بشم - فرد مقابل احساس من را خواهد فهمید تا بتونه عملکردش رو بهتر کنه - او موقعیت منو بهتر درک خواهد کرد و رفتاری متناسب با احساسم بروز خواهد داد-ممکن است از دستم ناراحت شود ،
و یا اگر ایرادات و اشکالات ظاهری و یا رفتاریش را محترمانه به او منعکس کنم : ممکن است از این موضوع استقبال کند - شاید او از این رفتار اطلاعی نداشته و انعکاس اون باعث میشه در آینده ی رابطه، اصلاح بشن حتی اگر کمی بابت این موضوع دلخور هم بشه. چرا که اگر بخواد بابت یک بازتاب دوستانه و جزئی، اینقدر برنجد که طبیعتاً در ادامه رابطه به مشکل برخواهد خورد.
با این حال به این نکته توجه داشته باشید که ما نمی تونیم در یک رابطه عاطفی باشیم و کمی آزردگی و دلخوری را تجربه نکنیم این تجربه به مراتب بهتر از بازداری احساسات و ایجاد سوءتفاهمات آتی ست.
به نظر می رسه در گفتگو با احساسات تون بیش از اندازه با قاعده و منطق برخورد می کنید :
" ابتدا پیش خودم فکر میکنم تا چه حد ناراحتی ام منطقی ست و گاهی به نتیجه ی خاصی هم نمی رسم ! "
" بیشتر حسی که به من دست می دهد این است که نمی دانم ناراحتی ام منطقی است یا نه . "
نوعی کمال طلبی احساسی که در ارزیابی های شما به چشم می خوره ، الگویی که باعث میشه در وضعیتی قرار بگیرید : که باید بکوشم همیشه احساسات منفی رو کنترل کنم و هرگز احساس نگرانی به خود راه نداده و آن را بروز ندهم.
این نوع از کمال طلبی، ریشه ی روابط عاطفی رو می زنه و جریان سیال احساسات در رابطه رو متوقف میکنه. تلاش کنید چنانچه در برخورد با موضوعی در رابطه با فردی، احساس ناراحتی و رنجشی را تجربه کردید آن را بدون حساب - کتاب های سخت گیرانه به فرد مقابل انعکاس دهید. نظر دادن در مورد رنگ لباس و یا شکل مو مواردی ست که گاهی طرفین در مورد اون با فرد مقابل صحبت می کنن و نظرات خودشونو مطرح می کنن. نه الزاما به شکلی که ماهیت دستوری و یا اجباری و یا نوعی انتظار را در بر داشته باشه. با این حال پیشنهاد می شود در کنار نکات اشاره شده و در جریان این رابطه، تمرکزتون رو بر اولویت ها و اهداف اساسی رابطه بگذارید. تا با رضایت بیشتر در خصوص اونها به ارزیابی مطلوب دست یابید.
با تشکر از اعتماد شما
شایان غدیری