سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

میزان تصمیم گیری والدین در امور من

پرسش

تاریخ ثبت : 11 تیر 1398
842  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
من دانشجوی سال دوم و درشهردیگری هستم .خانواده ای مذهبی وبا تحصیلات آکادمیک بالاهستیم ولی والدینم با سفر مجردی رفتن با دوستانم حتی همجنسم مخالفن حتی اگر خونشون دعوت باشیم،حتی دوست چادری،نمازخون و ... و میگن باید ازدواج کنی بعدا بری یا بعد ها که بیشتر با بچه ها آشنا شدی!(که میدونم اینو الکی میگن که بپیچونن)و اولین سوالی هم که درباره یه دوستم ازم میپرسن اینه که باباش چکارست!!(حالم از این سوال بهم میخوره)من میتونم بدون اینکه بفهمن برم ولی عذاب وجدان میگیرم و فکر میکنم اونجا هم بهم خوش نمیگذره با عذاب وجدان!حس میکنم دارم بیش از حد کنترل میشم(با اینکه قبلا این حس رو نداشتم و کلا خودم همیشه همه چیز حتی اگه بدونم ناراحت میشن یا دعوام میکنن هم میگم یا اجازه میگیرم)مامانم هم میگه روانشناسا میگن یا با شوهرتون باید برین مسافرت یا با خانواده!کمکم کنین،با اینکه من همه چیزو میگم ولی حس میکنم دارم زیاد از حد کنترل میشم و پروبالم بسته ست...نمیدونم عیب از منه یا اونا...میشه راهنمایی جامعی کنید؟

مهمترین سوال :
من الان بعنوان یه دختر ۲۰ ساله ی مذهبی دانشجوی پزشکی که خودم همیشه والدینم رو در جریان کارام میذارم یا حتی اگر جایی میرم میگم،خیلی اکیپ دانشجویی مختلط و درست و حسابی و مطابق ارزش هام هست که میخوام برم و میتونم قایمکی برم ولی میگم در جریان باشن و مشورت کنم بهتره،و وقتی میگن نرو نمیرم ولی حس بال و پر بسته بودن دارم‌.دلم میخواد برم ولی از یه طرفم عذاب وجدان میاد سراغم...چکار کنم؟میشه بگین واقعا دست و بالم بسته هست یا نه؟کارم درسته یا غلط؟من اینحا با وویس اای دکتر زندگی میکنم و توی همین ۳ -۴ ماه که آشنا شدم با کانلشون و ...کلی چیز یاد گرفتم...میشه بگید درباره جوانی و این مسائل بیشتر صحبت کنن؟دو راهی های جوانی،عاطفی،تصمیم گیری ها ،چقدر دور بشیم از خانواده ،اگر یه جاهایی مخالفت کردن...چجوری استقلال داشته باشیم اونا هم راصی باشن؟

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

فاطمه رسول زاده
فاطمه رسول زاده
01 مرداد 1398 ساعت 11:38

سلام وقت بخیر...

همراه عزیز باتوجه به شرح حالی که از خود بیان کردید شما در یک خانواده ی قرار گرفته اید که بشدت نگران موقعیت های شما هستند و فکرشان دراین جهت میباشد که به طور همیشه باید کنترل گرشما باشند در صورتی که به گفته ی خودتان همیشه در مسیر درست رفتاری قرار داشته اید و خانواده در جریان همه ی کارهایتان قرار داده ید ، اما تا حدی این نگرانی ها درست است و به نوع نگاه پدرانه و مادرانه آنها برمیگردد اما از جنبه ی دیگر شاید اتفاقات و گذشته ی که آنها تجربه کرده اند هم باعث چنین رفتاری در ان ها شده است ، 

کنترل فکر و دورشدن از افکار سمی که شما در ذهن خود پرورش میدهید مثل اینکه به من اعتماد ندارند ، من تحت سلطه ی آنها قرار دارم و به طور کل احساس بی کفایتی و عدم توانمندی که در شما شکل گرفته موجب تخریب شما و از بین رفتن آرامش تان میشود پس باتوجه به خصوصیات خانواده و شناختی که از آنها دارید مطمئنا به فکر سلطه گری شما نیستند ، و برای اینکه مسیر نگرانی هایشان را درجهت مثبت ودرستی هدایت شود 

خوب است که درس غیر حضوری فرزند پروری از اضطراب تا اطمینان را برایشان تهیه کنید و گوش دهند تا بتوانند در نوع نگاهشان تغییر به وجود بیاورند ، 

و برای اینکه خودتان از حجمه افکار مزاحم و خود کم بینی دور شوید بهتر است که هم از کتاب و هم از دروس عیر حضوری بهرمند شوید تا  آسیب کمتری را متحمل شوید، 

کتابی که به شما کمک میکنه تا بتوانید راحت تر با اطرافیانتام گفتگو داشته باشید و بهتر بتوانید همدیگر را درک کنید ، کتاب، گفتگوهای حساس باترجمه علیرصا کاربخش میباشد .

درس غیر حصوری زندگی نزیسته ی والدینم و من خشنود به شما کمک میکند که در ارتباطتان باتوجه به دریافت  تکانه های مثبت فردی و دریافتهای بیرونی درجهت درست و به دورداز چالش پیش روی کنید .

در نهایت به شما توصیه میکنم که بادر نطر گرفتن سخت گیریهای خانواد به آرامش و ثبات فکر خود اهمیت دهید چون داشتن فکری ارام منجر به تصمیم و عملکرد درست میشود .

سپاس از اعتمادتان .

فاطمه رسول زاده .

خانه ی توانگری طوبی .

معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه