سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

شخصي رو دوست دارم اما ايشون جتي من رو نميشناسن

پرسش

تاریخ ثبت : 28 اردیبهشت 1396
5,181  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
من شخصي رو دوست دارم اما ايشون نه من رو ميشناسن و نه من رو ديدن ،چند ماه قبل هم براي خواستگاري تماس گرفتن اما بصورت اتفاقي بود و ديگه خبري نشد ازشون و بنده هم از خيلي سال قبل ايشون رو دوست دارم و واقعا واسم شوكه كننده بود اين تماس و با گذشته چند ماه هنوز هم منتظرم و واقعا هم نميدونم بايد چيكار كنم كه مثلا بتونم به ايشون برسم هيچ جوري نميتونم با ايشون اشنا شم يعني راهي به ذهنم نميرسه ايشون دوست دوران دانشگاه برادرم هستن و منم كلا براي همين دوست ندارم كه از سمته من اشتباهي صورت بگيره كه ابروي برادرم بره ولي هم از نظر عقلي و هم از ته دلم ايشون رو قبول دارم و دقيقا معيار من واسه ازدواج ايشون بودن و ديگه هر خواستگاري هم كه مياد رد ميكنم چون اميد دارمكه اونا بيان واقعا درمونده شدم و براي همين خواستم از شما كمك بگيرم كه اگر راه حلي هست و كاري ميتونم انجام بدم انجام بدم و از اين بلاتكليفي دربيام

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

فاطمه علی اکبری
فاطمه علی اکبری
09 خرداد 1396 ساعت 13:25

درود بر شما دوست گرامی

توضیحات تان را خواندم. احساس شما قابل درک است.

مرقوم فرموده اید: چند ماه قبل هم براي خواستگاري تماس گرفتن اما بصورت اتفاقي

منظور شما از "به صورت اتفاقی" چیست؟ خواستگاری بخصوص اگر از سوی خانواده صورت بگیرد اتفاقی نیست و معمولا خانواده ها با تصمیم قبلی با خانواده دخترخانم تماس می گیرند. آیا منظورتان این است که از طریق یک واسطه شما را برای خواستگاری معرفی کرده و شناخت و اطلاعات قبلی وجود نداشته است؟اگر واسطه را بشناسید می توانید از طریق واسطه پیگیر باشید.

زینب عزیز، توجه بفرمایید که انصراف خواستگار به معناي وجود مشكل در دخترخانم و يا خانواده وي نيست، بلكه ممكن است دلايل ديگري داشته باشد. مثلا ممکن است شرایط شما و ایشان مطلوب آنها نبوده و البته این چیزی از ارزشهای شما کم نخواهد کرد. همچنین اگر دلیل عدم پیگیری آن آقا علاقه نداشتن به شماست دلیلی ندارد که شما سرمایه کذاری عاطفی تان را در جایی انجام دهید که علاقه متقابل وجود ندارد زیرا عشق، احترام، علاقه، تعهد و صمیمیت خصوصیاتی است که در یک رابطه باید متقابل باشد و اگر رعایت نشود، نتیجه‌ای جز احساس نارضایتی در آینده زندگی مشترک نخواهد داشت.

به نظر می رسد که اگر ایشان خواهان ادامه خواستگاری و آشنایی بیشتر بودند قضیه را پیگیر می شدند. البته بهتر این است که خانواده آقاپسر وقتی بنا به هر دلیلی از ادامه خواستگاری منصرف می شوند مراتب را محترمانه و مقتضی به خانواده دخترخانم اطلاع دهند. ممکن است این وضعیت مطلوب برخی خانمها نباشد ولی مزیتش این است که حالت ابهام را رفع خواهد کرد.

رابطه شما با برادرتان چگونه است؟ اگر با طرح این مسئله راحت هستید می توانید با برادرتان گفتگو کنید مثلا نظرشان را درباره دوستش بپرسید و اگر از خواستگاری تلفنی ایشان با خبر نیست، این مسئله را به برادرتان اطلاع دهید و نظر او را جویا شوید.

با توجه به اینکه با این آقا دوست هستند و نسبت به او شناخت دارند اگر ایشان فرد مناسبی از نظر برادرتان هستند غیر مستقیم در مورد تماسی که با خانه شما گرفتند پرس و جو کند. در صورتی که ایشان تمایل داشتند از این فرصت ایجاد شده استفاده خواهند کرد و اگر تمایلی نداشتند نیز تکلیف شما مشخص خواهد شد.


از اعتماد شما سپاسگزارم

علی اکبری-خانه توانگری

معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

09 خرداد 1396 ساعت 13:45
سلام و خسته نباشيد ،ممنون از پاسخگوييتون .منظورم از اينكه اتفاقي زنگ زدن اين بود كه واسطه مارو بهشون معرفي كرده بود و متاسفانه ما اصلا اون خانوم رو نميشناختيم كه بعدا متوجه شديم از دوستاي خودشون بودن .استاد دانشگاهم اين اقا رو ميشناسن و من اين موضوع رو به ايشون گفتم به دليل اينكه اصلا حال روحي مساعدي نداشتم و ايشون هم گفتن من ميتونم به ايشون بگم كه شما بهش علاقه داري و درباره اين قضيه فكر كنه اما من اصلا دوست ندارم همچين كاري كنم چون ١٪‏ هم احتمال داشته باشه كه من با اين اقا ازدواج كنم پس فردا ديگه همش اين حرف هست كه تو دنباله من بودي ولي نظر استادم اين نبود واقعا موندم چيكار كنم بعضي وقتا هم ميرم از دور ميشينم جلو خونشون كه فقط ببينمش و ميترسم كه متوجه اين قضيه بشه ويه خرابكاري درست كنم با اين كارم اما اصلا دسته خودم نيست وقتي هرچي فكر ميكنم ميبينم هيچ راهي ندارمم ميرم اونجا كه فقط اروم باشم و بتونم ببينمش .با برادرم هم خيلي صميمي نيست ايشون و نميشه از سمته برادرم حرفي زده بشه .كلا از همه طرف به بن بست ميخورم و فقط توكل كردم به خدا و واقعا نياز به تين صحبت داشتم ممنونم ازتون🙏🏻🙏🏻
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

10 خرداد 1396 ساعت 22:43
با سلام .من به دليل اينكه اين موضوع واقعا ذهنم رو درگير كرده با يكي از دوستام درباره اين ماجرا حرف زدم و واقعا هم دوست نداشتم حرفي زده بشه ولي گفتم و دوباره هم تكرتر كردم و بهش گفتم كلا دوست نداشتم كه بدون وضعيت زندگي اونا چجوري هست و اينكه قبلا زنگ زدن خونمون ولي الان كه گفتم كاملا پشيمون شدم و واقعا دوست ندارم كه ديگه در اين باره با ايشون حرف بزنم و از شما راهنمايي ميخوام كه چيكار كنم كه اينقدر سريع همه چي رو بكسي نگم و حالا كه گفتم بايد چيكار كنم ممنون ميشم از پاسخگوييتون
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه