درود بر شما دوست گرامی

توضیحات تان را خواندم. احساس شما قابل درک است. طلاق تصمیم راحتی برای یک خانم نیست به ویژه با داشتن فرزند و با در نظر گرفتن فشارها و تنشهایی که از سوی جامعه به یک خانم مطلقه وارد می شود. به غیر از اینها دلتنگی و عواطف مادرانه نیز وجود دارد که استرسهایی را بر شما وارد کرده است.

پرسشی که مطرح می شود این است که: مهمترین دلیل شما برای بازگشت به زندگی سابقتان چیست؟ به این سوال فکر کنید و پاسخی قاطع و محکم برای آن بیاورید. برای چه دلیلی تصمیم دارید به زندگی ای که یک بار بنا به ناسازگاری با همسر سابقتان و رفتارهای ایشان که برایتان قابل قبول نبوده از هم پاشیده برگردید؟ بخصوص حالا که می فرمایید وارد یک رابطه دیگر شده اید و لحظات آرام و مثبتی را در کنار ایشان سپری می کنید.

اگر پاسختان فقط و فقط به خاطر فرزندتان است، بهتر است بدانید که به احتمال زیاد، این تصمیم باز هم با شکست مواجه می شود. دلیل برگشتن شما باید بیش از هر چیز مربوط به اراده درونی هر دو نفرتان برای دادن یک شانس دوباره به خود و امتحان کردن مسیرهای جدید و نتیجه بخش تر باشد. در این بین معمولا دوست داشتن هم چاشنی کار است که اگر نباشد، باز هم زندگی شما می تواند با کشمکش و شکست همراه شود.

پس اگر به خاطر فرزندتان این کار را می‌کنید، بهتر این است که بیشتر فکر کنید چرا که ازدواج باید به این خاطر که میانتان عشق و علاقه ای باشد و اینکه شما همسر سابقتان تمایل به ساختن دوباره زندگی تان گرفته باشید، صورت گیرد. ضمن اینکه نظر آقایی که الان با ایشان در ارتباط هستید نیز مهم است. آیا ایشان تمایل به جدا شدن از شما دارند یا ادامه زندگی با شما؟

همسر سابقتان برای تغییر شرایط و یا بازسازی زندگی سابقتان، چه تلاشی کرده؟ مواردی مثل وابستگی به خانواده و قهر کردن ایشان، مسائلی نیستند که به خودی خود و یا فقط با قول دادن برطرف شوند و حتما باید زیر نظر مشاور، تغییرات رفتاری صورت بگیرد.

در حال حاضر کمک حضوری گرفتن از یک مشاور می تواند برای تصمیم گیری به شما کمک کننده باشد. توجه بفرمایید که هیچ تصمیمی در زندگی کامل نیست و هر انتخابی نکات مثبت و منفی خود را دارد. مهم این است در مقایسه فایده با هزینه، رضایت خاطر شما فراهم گردد.

از اعتماد شما سپاسگزارم

علی اکبری- خانه توانگری