سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

تردید در ادامه یا جدایی

پرسش

تاریخ ثبت : 10 تیر 1396
6,036  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
سلام
۶سال است که ازدواج کردیم.اوایل عقد تشنج هایی داشتیم که بیشتر برمیگشت به اختلافای رفتاریمون. شوهرم خیلی اهل قهر بود و من برعکس تلاش میکردم این مشکلات جزءی رو بقیه نفهمن..تا اینکه روز عروسی به اوجش رسید و قهراش ادامه دار به قول خودش تلافی کرد.. بجای ماشین عروس با آژانس رفتیم و اونشب لباس دامادی نپوشید حتی. یک هفته بعد از عروسی من هم که بسیار ناراحت بودم از طلاق میگفتم که درگیر شد و تو اون درگیری دستم شکست..تاحالا به هیچکس از خانوادم نگفتم چون امید داشتم خوب میشه.راضیش کردم زفتیم پیش روانپزشک و ایشون گفتن دلیلش افسردگی طولانی مدته. این یکی دو سال اخیر تقریبا خوب بود روابطمون اما با محافظه کاری من.
احساس میکنم چند ماهی هست علایمش برگشته با کوچکترین بحثی قهر میکنه حتی از ناراحتی من از رفتارش اونه که جبهه میگیره. مثلا تنها میره مسافرت یا به خانوادم بی محلی میکنه.. گاهی هم وقتی میبینه ناراحتم تهدیدم میکنه که وسایلتو جمع کن برو.
هربار که به جدایی فکر میکنم دلم براش میسوزه
خودم از تنهایی میترسم
و خاطرات روزای خوب اشکمو درمیاره
خواهش میکنم راهنماییم کنید گیر کردم در برزخی که رهایی ندارم

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

فاطمه علی اکبری
فاطمه علی اکبری
30 شهریور 1396 ساعت 13:12

سلام شکوه گرامی

گاهی اوقات سازوکارهای رفتاری و ارتباطی افراد به گونه ای است که در برابر مشکلات کلی و جزئی زندگی رفتارهای بالغانه ای از خود نشان نمی دهند. قهر کردن در هنگام اختلافات، یک نمونه از این رفتارهاست.

این رفتار می تواند در طول زندگی افراد، آموخته شود و نوع واکنش اطرافیان می تواند سبب تشدید این رفتار شود. به طوریکه قهر کردن تبدیل به شیوه ارتباطی فرد برای تسلط بر اطرافیانش درآید.

وقتی همسرتان به جای شیوه های مثبت، دنبال قهر و تلافی و لجبازی است، به گونه ای که حتی مسئله مهمی مثل جشن ازدواج را دستاویز آزار دادن شما قرار داده و چنین رفتارهایی را انجام می دهد، یا وقتی که در هنگام اختلاف مورد ضرب و شتم ایشان قرار گرفتید (طبق نامه تان در حدّ شکستن دست)، و نیز با توجه به نظر روانپزشک، پرسش اینجاست که دلیل ماندن شما در چنین رابطه ای چیست؟

نوشته اید از تنهایی می ترسم. خواهر گرامی آیا در چنین رابطه ای که نه از لحاظ روحی تامین دارید و نه از لحاظ جسمی، احساس داشتن یک همراه زندگی دارید؟

وقتی شما هرگونه رفتاری را ترس تنها ماندن تحمل می کنید به همسرتان مجوز بدرفتاری های بیشتر را خواهید داد. ضمن اینکه ازدواج مسئولیتی مهم است و اگر کسی شخصیت سالمی نداشته باشد بعید است بتواند این مسئولیت را به درستی انجام دهد. ادامه دادن یک شرایط تنها به دلیل ترس از تنهایی و احساس ترحم به طرف مقابل، یکی از غیر مثبت ترین دلایل می باشد که با آسیبهای زیادی برای شما همراه خواهد بود.

خدمت شما توصیه می شود از یک مشاور خانواده در خصوص شرایط خود به طور حضوری کمک بگیرید تا بتوانید تصمیمی بگیرید که نهایتا بیشترین فایده را برای شما داشته باشد. توجه داشته باشید که هرگونه مشکل روحی تازمانیکه خودِ فرد خواستار برطرف شدن و بهبودی نبوده و پیگیر درمان نباشد، باقی خواهد ماند و فقط امید داشتن به خوب شدن طرف مقابل، نه فقط فایده ای ندارد بلکه حتی ممکن است اوضاع را سخت تر از قبل کند.


از اعتماد شما سپاسگزارم

علی اکبری_خانه توانگری





معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه