سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

طلاق

پرسش

تاریخ ثبت : 20 مرداد 1397
893  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
با سلام و احترام
من می خواهم تصمیم درست و بسیار مهمی را برای زندگیم بگیرم و همچنین از مشکلات طلاق گرفتن هم آگاه هستم به همین خاطر کاملا صادقانه به تشریح موضوعات خود می پردازم.
من حدودا 5 ساله ازدواج کردم. در شروع ازدواج من بسیار پر شور بودم ولی با دیدن حالاتی از خانمم، این احساس به سردی گروید. از همان روز اول به من گفت من پرشور نیستم و آرزو کرد که کم کم علاقه درونش شکل بگیرد. ولی تا به امروز یکبار حتی احساس دوست داشتنش را زبانی به من بیان نکرده است و به قول خودش هیچ چیز او را خیلی شاد و هیجان زده نمی کند . مشکل دیگری این است که تمایل جنسی است من به قاطعیت می توانم بگم شوق جنسی در او سالی دو سه بار بیشتر نبوده است البته ایشان همچنان باکره هست. ابتدا خودش می خواست تا اطمینان از من پیدا نکرده باکره بماند و در ادامه من دیگر تمایلی به از بین بردن باکره گی آن نداشتم زیرا هیچ میل کمی هم در آن ندیدم. مشکل سومی که وجود دارد مشکل وسواس است خودش به من می گه نسبت به من و وسایل خونه ی خودمان احساس ناپاکی می کند و به من می گوید که همه را براش بشورم البته نمونه های رفتاری آن را نیز اگر بفرمایید خدمتتان بیان کنم. ما با هم تفاوت فکری و رفتاری هم زیاد داشتیم ولی فکر می کنم برای طلاق گرفتن این موضوعات ملاک نباشد. االبته ایشان دختر کم توقع و خانه دار و فکر کنم صادق و مومنی می باشند و بسیار به ندرت بحث و جدل در این سالها داشتیم. خونواده بسیار خوبی هم دارند.
من مشاوره زیاد رفتم که البته بیشتر تنها رفته ام و تقریبا در اکثر موارد مشاوره ها امیدی به بهبود زندگیم نداده اند و بیشتر مشکل را از سرد مزاجی و خلق ایشان دانسته اند. خودش نیز حدودا دو ماه به طور مرتب برای مشاوره نزد متخصص مسائل وسواس میرود که من بهبود خاصی را شاهد نبودم. از شما دو سوال دارم سوال اصلی این است که آیا مسائل جنسی که به نظرم ذاتی و از گذشته ی ایشان ناشی می شود میشود به مقدار زیادی بهبود یابد؟ سوال دوم خواهشا صریح جواب بدهید من 34 سالم هست و دیگر فرصتی برای مصالحه وجود ندارد با توجه به شرایطی که خدمتتان عرض کردم من طلاق بگیرم یا زندگی خودم را ادامه بدهم؟
با تشکر فراوان

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

مونا گوشه
مونا گوشه
24 مرداد 1397 ساعت 01:37

سلام و عرض ادب

شواهدي كه شما از زندگي مشترك خود در اين ٥ سال گفتيد، نشان مي دهد كه  صميميت جسمي و جنسي كه جز لازم و ضروري ارتباط  زناشويي  مي باشد در زندگي شما وجود ندارد. و از سه ضلع مثلث عشق كه شهوت، تعهد، و صميميت هست هم ضلع شهوت  كاملا پاك شده است، كه در اين صورت رابطه شما و همسرتان تبديل به  يك رابطه دوستانه و خواهر و برادري مي شود، سوالي كه اينجا مطرح ميشود  اين است  كه چه اقداماتي براي بر طرف كردن  بي ميلي جنسي انجام داديد؟

چه دلايلي از جانب همسرتان براي اين سردي وجود دارد؟

در مورد سوال اولتون بايد بگم كه بخشي تفاوت در ميزان تمايل جنسي بين زوجين طبيعيست،   واگر مسائلي هم اين ميان وجود داشته باشد به خصوص كه به گذشته ايشان اشاره كرديد اما موردي را مطرح نكرديد بهترين راه اين است كه به يك  درمانگر متخصص در حوزه مسائل جنسي مراجعه كنيد،  و با كمك ايشان درمانهاي لازم را انجام دهيد، موضوع دوم كه بايد مورد توجه ويژه قرار بگيرد وسواس است كه بي ارتباط به  مسائل جنسي هم نيست، كه در اين مورد هم فكر مي كنم به روانپزشكي مراجعه كنيد و شايد درمان دارويي را بهتون پيشنهاد كنند كه اثر سريعتري دارد و در كنارش از مشاوره هم مي توانيد استفاده كنيد.و بهتر است كه در نظر بگيريد كه اين مراحل زمان بر است و به علاوه بايد با همراهي و خواست خود همسرتان اتفاق بيفتد تا بر ارتباطتان موثر باشد.

و در مورد طلاق گرفتن يا نگرفتن هم ، تنها تصميم گيرنده نهايي خودتون هستيد، درمانگران تنها مي توانند به شما كمك كنند كه مزايا و معايب موندن در اين زندگي و يا ترك كردن آن را در نظر بگيريد، و در نهايت خودتان هستيد كه  مي توانيد تشخيص دهيد كفه ترازو به كدام سمت سنگيني بيشتري دارد.

از اعتماد شما سپاسگزارم

مونا گوشه

معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

25 مرداد 1397 ساعت 00:30
با سلام و تشکر از پاسخ شما من صادقانه می خواهم صحبت کنم چون درباره مهمترین تصمیم زندگی می خواهم با شما صحبت کنم. درباره مسائل جنسی ببخشید واضحتر صحبت می خواهم بکنم ایشان در زمانیکه اعضای بدنشان را لمس می کنم در همه ی قسمت ها ی بدنشان هیچ احساسی در درونشان شکل نمی گیره و حتی در آلت زنانگیشان هم به هر روشی عمل کردم نتوانستم انگیزشی را ایجاد کنم و این موضوع شک را بابت کمبود شدید میل جنسی در ایشان را در من ایجاد کرد بنظرتان این موضوع عادی است؟من زمان مناسب برای پیش نوازی را نیز بوجود آورده ا من ابراز محبت را در مواردی داشته ام ولی هیچ نتیجه ایی نگرفتم در موقع آمیزش که منجر به برآورده شدن میل من در روی بدنش می شد هیچ واکنشی هیجانی از آن شاهد نبودم به همین خاطر ترسیدم بکارتش را از بین ببرم که باز فایده ایی در حس آن نداشته باشد من عاشق لذت بردن دو طرفه هستم و متنفر از برآورده شدن نیاز یک طرف می باشم. البته گاهی مواقع شاهد خیس شدن ناحیه آلتش بوده ام . هیچ وقت صحبت احساسی در زمان معاشقه خود نمی کند حتی اگر ازش خواهش هم بکنم نمیتواند ابراز بکند یک نکته ایی که هست می گوید به من علاقه دارد ولی مدلش این هست که نمی تواند ابرازش کند. در این 5 سال به اندازه تعداد انگشتان دست هم درخواست رابطه از ایشان نبوده است. ایشان در یک خانواده کاملا مذهبی بزرگ شده که شاید از اول ابتدایی مجبور به پوشیدن چادر بوده است و حتی هیچ وقت اجازه رابطه کلامی با هم سن سالهای از جنس مخالف خودش را هم نداشته است. همین الان هم که پدر و مادرشان 50 تا 60 سالشون هست جدا از هم می خوابند البته رابطه آن ها با هم خوب است ( برای روشن شدن موضوع این مطلب را خدمتتان بیان کردم) . خودش می گفت تا قبل از ازدواج در مواجه با جنس مخالف تحریک آنچنانی نمیشده و حتی شب اولی که خونشون رفتم با یک لباس خونگی و بدون آرایش پیشم ظاهر شد که بعدها به من گفت من قبل از ازدواجم اینکار را نمی کردم و حتی مثلا تا قبل از از دواجم رژ لب استفاده نکرده بود. هیچ وقت نمی تونه شادی بخش در زندگیم باشه و هیچ چیزی نمی تونه هیجان را درونش بوجود بیاورد خیلی نسبت به لذت دنیا حس خاصی ندارد من بعد از این سالها تنها یک شب با تاپ در خونه دیدمش حتی هیچ وقت دامن نمی پوشه البته لباس باز در خونه خودمون می پوشه. از چیزی که داغونم می کنه اینه که هیچ وقت به من نگفته دوستم داره من فوق العاده پر احساس هستم و آرزو ازدواج با کسی مشابه خودم را داشتم ولی در این 5 سال سعی کردم عجله نکنم و باوره های خودم را با واقعیت تغییر بدهم و واقعگرا باشم . من مشاوره خوبی بردمش بعد از صحبتی که با ایشان کرد خانم مشاور به من گفت اگر خودش هم بخواد در زمینه جنسی و وسواس 10 تا 30 درصد تغییر بیش تر نخواهد کرد مشاور به من گفت با صحبتی که با خانمم کرده است متوجه شده است که خانمم تمایلی به تغییر در خودش هم نشان نمی دهد. شما آیا این میزان تغییر را درست می دانید؟ من مدتی قبل درخواست طلاق کرد م که خونواده ها فرصت خواستند وحالا تازه به فکر افتاده برای وسواسش و مسئله جنسی خودش به مشاوره برود. در دو ماهی که گذشته تغییری در مسئله وسواسش ندیدم و نسبت به تمام وسایل خانه حس پاکی ندارد و میگه من بشورمش تا آروم بشه البته من خودم مذهبی هستم و ایشان را پیش حاج آقایی بردم و ایشان هم نظرشان بود که وسواس پیدا کرده البته بعد از این جلسه دیگه صحبتی از شستن نمی کند. یک مشکلی که دیگر درون من ایجاد شده اصلا ظاهرش برام دیگر جذاب نیست البته سعی می کنم منطقی باشم و این مورد را بر تصمیمم دخالت ندهم. در روزهای پریودش که حدودا هشت تا ده روز در ماه طول میکشه حمام نمیره فوق العاده ظاهرش بد میشه که خیلی بهمم میریزه و از طرفی دوست نداره در این ایام دستش بزنم که من تمایلاتم به شدت به مشکل می خوره ولی اگر اینکار را بکنم ممانعت نمی کنه . من اصل زیبایی خیلی درونم پر رنگ شده و تحت تاثیر خانم هادر بیرون قرار می گیرم و این موضوع پر اهمیت برایم شده است که اصلا نمی توانه ظاهرش را در حد خانم های متوسط جامعه هم بدانم. نظرتان با این موضع چگونه است؟ من چیکار باید بکنم از طرفی خودم فکر می کنم کار درست طلاق هست و از طرفی میترسم اشتباه بکنم چون حسن های کمیابی هم دارد مثلا همانطور که از صحبت هام بر میامد ایشان دارای صداقت هست و کم توقع هم هست . من ابتدای زندگیمون بسیار پرشور و علاقمند بودم ولی ایشان نبود الان علاقه ای درون من هم نیست و لی از اینکه ازش طلاق بگیرم نگرانم چون از آینده زندگیش میترسم و دغدغه دیگرم اذیت شدن خونواده ام هست که خیلی برام مهم هستند ولی از یک طرفی می دانم هیچ شادی و انگیزه ایی درونم نیست و از آینده مبهم خودم به شدت میترسم. ازتون خواهش می کنم راهنمایییم کنید. من احساس کمبود یک همسر رفیق، مهربان، شاد، زیبا، می کنم البته همه ی این ویژگی ها در حد متوسطش هم برام قانع کننده می باشد و نمی توانم این ویژگی ها را بعد از 5 سال از ذهنم دور کنم. آیا می توانم با این ذهنیت و این شرایط با ایشان ادامه بدهم؟ آیا من اشتباه می کنم و دارای یک نوع وسواس فکری شده ام؟ خواهشا آن جور که علم و تجربه تان به شما یاری می دهد من را راهنمایی فرمایید. بسیار از شما سپاسگزارم
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

مونا گوشه
مونا گوشه
28 مرداد 1397 ساعت 11:51

سلام مجدد خدمت شما دوست گرامی

ممنونم از توضیحات واضحی که دادید، طلاق پروسه ای هست که مسیرش باید طی شود تا شما به تصمیم نهایی برسید و اگر دنبال قطعیتی برای این تصمیم گیری هستید باید بگم که بعید می دونم کسی باشد که بتواند صد درصد شما را از درستی یا نا درستی این تصمیم مطمئن کند، بنا براین قدری بلاتکلیفی و ابهام مثل تمام مراحل دیگه زندگی در این تصمیم هم وجود دارد، اما  با تکیه به شواهد منطقی که دارید نهایتا با اطمینان بالایی می توانید تصمیم بگیرید و گرنه تایید صد درصدی وجود ندارد.

در مورد شرایط رابطه جنسی که توضیح دادید، ضرورت مراجعه به سکس تراپیست حس می شود، و با توجه به تاریخچه ای که از همسرتون گفتید به نظر میاد رد پایی از یک سری باور ناکارآمد نسبت به رابطه جنسی وجود داشته باشد، که بازداری به این شدت از جانب ایشان وجود دارد، و بدون کمک درمانگر بعید هست که بتوانند از این بازداری هیجانی عبور کنند،  تازه تغییر تنها زمانی اتفاق می افتد که خودشان به این نتیجه رسیده باشند که مشکل وجود دارد و لازم هست که این کمک را به خودشان بکنند. 

در مورد ظاهر ایشان فرمودید که دیگه جذابیتی برای شما ندارد، خیلی دور از ذهن نیست همچین اتفاقی زمانی که نیاز های عاطفی و هیجانی شما برآورده نمی شود. 

به نظر میاد که شما تمام تلاشهای خودتان و به اندازه سهم خودتان را انجام دادید و در حال پیگیری هم هستید، همسرتان هم ظاهرا تازه خطر از دست رفتن زندگی را حس کرده اند و به دنبال درمان افتاده اند، اینکه این پروسه چطور طی شود را زمان مشخص می کند ، که در مان ایشان چقدر موثر باشد، مسائل قابل حل هست اگر خودشان بپذیرند و قدم بردارند، اما این به این معنا نیست که همسرتان به پرشور و هیجانی شما بشوند، شاید کمی بهتر از وضعیت فعلی بشوند.

در مورد ویژگی های مثبت ایشان گفتید خب باید بگم که باز هم نمیشه همه چیز را با هم داشت ، خودتان باید سبک سنگین کنید و ببینید که چیزی که الان دریافت نمی کنید، که قبلا هم گفتم از رئوس اصلی زندگی زناشویی ست به ویژگی های مثبت ایشان می ارزد با نه!

اگر زندگی شما به همین منوال سپری شود و میل جنسی، شهوت و هیجانات عاطفی شما در این زندگی برآورده نشود و با القاب زیبا مثل صبر تقوا  همراهی فداکاری و ... سرکوب شود، مثل این است که مدت طولانی شما از غذا خوردن منع شوید، می تواند کلا شما را تسخیر کند و به بیراهه بکشاند و اسیر روابط فرازناشویی و خیانت شوید که شاید بار روانی بیشتری برای شما به همراه داشته باشد.

با سپاس از اعتماد شما

مونا گوشه


معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

28 مرداد 1397 ساعت 12:51
سلام خیلی مزاحمتون شدم بسیار از تون سپاسگزارم
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه