پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
درود بر شما
ازدواج انتخاب حساس و مهمی است که می تواند بر سایر ابعاد زندگی هم تاثیر بگذارد. بنابراین لازم است با دقت و تفکر کافی صورت بگیرد.
عنوان نامه شما قابل توجه است: رابطم رو حفظ کنم یا خونوادم رو ؟
دوست عزیز، یکی از بلوغهای مهم ازدواج، بلوغ شخصیتی است که یکی از ابعاد آن، جدا شدن بند ناف روان ما از خانواده است. یعنی اینکه فرد ضمن حفظ حرمت خانواده، قادر به احترام به طرف مقابل هم هست. وقتی شما نمی توانید این توازن را برقرار کنید بهتر است به این نکته توجه بفرمایید که شاید هنوز این بخش از روان شما آمادگی پذیرش یک فرد جدید را ندارد. البته ممکن هم هست که شما مهارت ارتباط را به خوبی بلد نباشید یعنی یا باید خانواده را حفظ کنید یا فرد جدید را. در حالیکه لازمه تشکیل خانواده، توانایی ایجاد تعادل در ارتباط است. بنا نیست که برای حفظ یکی، از دیگری بگذرید.
اما درخصوص مشکلاتی که بین شما و خانواده تان پیش آمده:
برادر گرامی، این نوع ترغیب خانواده آن خانم به اقدام از سوی شما، رفتاری است که جای تامل دارد. به هر حال اتفاقات و حرفهایی که روز خواستگاری بین خانواده ها رد و بدل می شود تا حد زیادی می تواند نظر خانواده ها را روشن کند. بعید است که خانواده دخترخانم متوجه نظر خواستگارها نشوند. اما با توجه به توضیح شما (که البته آخر نامه تان نصفه مانده) به نظر می رسد که با مسئله ایستادن شما در روی خانواده تان مشکلی ندارند و گرنه از راه حل مناسب تری برای سرانجام این خواستگاری استفاده می کردند.
بهتر است قبل از هر تصمیمی با خانواده خود گفتگو کنید و محوریت این گفتگو توافق و یافتن راه حل باشد.
از اعتماد شما سپاسگزارم
علی اکبری-خانه توانگری طوبی
درود دوباره
ممنون از توضیحات تکمیلی شما
در مورد مسئله مذهب، توجه بفرمایید که اختلاف عقاید مذهبی به تفاوت در دین و مذهب و شیعه و سنی بودن خلاصه نمیشود. بسیاری از افراد با دین و مذهب یکسان عقاید مذهبی متفاوتی دارند. این مساله در جامعه بسیار طبیعی است. اما وقتی بحث ازدواج در میان باشد، دقت و توجه به اختلاف عقاید مذهبی بسیار ضروری به نظر میرسد. ازدواج یک امر چند بعدی و عقاید مذهبی یکی از این بعدهاست. عقاید مذهبی یکی از مهمترین عواملی است که میتواند بر آرامش زندگی تاثیر زیادی داشته باشد. بنابراین باید عقاید مذهبی را به درستی، پیش از ازدواج بررسی کرد.
مسئله بچه ها و تربیت دینی آنها بسیار مهم است، زیرا تربیت دینی فقط یاد دادن نماز و روزه و خواندن قرآن و بحث پوشش و... نیست. ما در روانشناسی بحثی داریم به نام والد درون که مجموعه ای از بایدها و نبایدهاست. اینها از کجا آمده؟ از باورهای پدر و مادر ما. یعنی آنچه که ما قبول داریم و به آن شیوه زندگی می کنیم درواقع همان باید و نبایدهای والدین ما هستند که ما برای خودمان درونی کرده ایم. پس عملاً کسی نمی تواند تفاوت چندانی با والدینش داشته باشد. اگر این خانم با خانواده شما الان به مشکل خورده، در صورت ازدواج، مثلا 5 سال بعد با خودِ شما به همین مشکلات برخواهد خورد. چون هیجانات اولیه فروکش کرده و زندگی زیر یک سقف به شما این امکان را می دهد که تمام ویژگی های همسرتان را واقعاً ببینید نه فقط آنچه را که به صورت ویرایش شده نشان شما داده بود.
پاسخ این سوال بسیار مهم است: وقتی بچه ها بزرگ می شوند به مذهب پدر خواهند بود یا مادر؟ پس ممکن است هرکدام از شما و دختر خانم چون مذهب خودتان را صحیح می دانید، بخواهید بچه ها را بر اساس مذهب خود تربیت کنید و به همین خاطر سر تربیت دینی بچه ها اختلاف تان شود. بنابراین اینکه نوشته اید: "من گفتم که اینها برای من مهم نیست"، به نوعی فرار از یک مسئله مهم است که زمینه مشکل در زندگی شما را ایجاد خواهد کرد. اتفاقا این مسئله باید برای شما مهم باشد و سبک زندگیتان در این خصوص را بدانید. همه ما برای خودمان باورهایی در زمینه های مذهبی داریم و کسی را نمی توان یافت که هیچ نوع تفکر دینی نداشته باشد.
مورد دیگر؛ کُردی صحبت کردن خانواده ایشان با پدر دوست شما (که به عنوان خواستگار از سوی شما به خانه ایشان رفته بودند) و در جریان قرار ندادن مادرتان از محتوای گفتگوست. در نظر داشته باشید که آن آقا به عنوان واسطه آمده بودند نه به عنوان عضوی از خانواده شما. پس این حق مادر و خواهر شما بوده که از محتوای گفتگوها با خبر باشند نه اینکه صرفاً تماشاچی باشند. با توجه به توضیحات تان، ناراحتی خواهر شما به نظر می رسد که نابجا نبوده باشد چون به نوعی این کار خانواده آن دخترخانم؛ نادیده گرفتن خانواده شما بوده است. ضمناً بعید به نظر می رسد خانواده ای که احترام خواستگار را در دیدار و آشنایی نگه نمی دارند بتوانند این مهم را در آینده انجام دهند. بهتر است این نکته را نیز در نظر داشته باشید که شما نیز برای همیشه نمی توانید نسبت به تمام آنچه می بینید بی تفاوت باشید و به امید بهبود اوضاع جلو بروید. آنچه که اکنون باعث نگرانی شما شده، در صورت نادیده گرفتن؛ پتانسیل واکنش های تند و تیز را در روان شما ایجاد خواهد کرد.
نحوه رفتار ایشان و مدل صحبتش با شما نیز قابل تامل است. نوشته اید ایشان شما را در هر موضوعی مقصر و بچه قلمداد می کند. یعنی خود ایشان انسانی مُبرّا از هرگونه خطاست؟ مقصر دانستن همیشگی طرف مقابل و استفاده از لفظ یا واژه ای که به قصد تحقیر و تخریب و کنترل او صورت می گیرد، رفتاری بالغانه نیست. پس بهتر است چک کنید کجای رفتارشما به عنوان یک آقا، منفعلانه و غیرقدرتمندانه بوده که ایشان چنین رفتاری با شما دارند.
نوشته اید: دیگه زیاد تمایلی به بحث ندارمو دوری میکنم ازش/ آیا به این مسئله فکر کرده اید که در صورت ازدواج با ایشان و ادامه همین رفتارها؛ تا چه حد می توانید از ایشان دوری کنید؟ آینده چنین رابطه ای چه خواهد شد؟
در مورد شب خواستگاری هم توضیحاتی داده اید. توجه بفرمایید که اولا دلیلی ندارد که کسی در رابطه با موضوع مربوط به ما بخواهد بیشتر از حد معمول هیجانی شود و بهتر است در مورد انتظارات خود از خانواده تان منطقی تر رفتار کنید. دوم اینکه برای کسی که می خواهد مرد یک زندگی باشد، خریدن گل و شیرینی خواستگاری، کاری نیست که انتظار آن را بخواهید از خانواده داشته باشید. شما در زندگی مشترک با مسئولیتهای جدی تری مواجه خواهید بود. البته همراهی خانواده امری خوشایند است اما این را هم در نظر داشته باشید که خانواده شما به قصد آشنایی رفته بودند نه تمام کردن کار.
بخش پایانی نامه شما هم مهم است. یعنی اگر شما توانایی مالی داشتید قید خانواده تان را می زدید و ازدواج می کردید؟ همچنین با توجه به سخنان این خانم درباره خانواده شما و منفی کردن ذهن شما درباره خانواده تان، آیا این سوال برای شما پیش نیامده که دلیل موضع گیری این خانم نسبت به خانواده شما چیست؟ با توجه به نکاتی که از روز آشنایی و خواستگاری نوشتید، به نظر می رسد که نوع نگرش ایشان و خانواده اش به خانواده شوهر، توام با احترام و پذیرش نیست. جملاتی که از قول ایشان نوشته اید می تواند طرز فکری را نشان دهد که نسبت به خانواده شوهر، مثبت نیست.
همانطور که پیشتر نیز خدمتتان عرض شد، در عرف ما ازدواج دونفر فقط وصلت یک دختر و پسر نیست و به واقع وصلت دو خانواده و حتی دو فامیل است. نمی توان با مدل فرهنگ کشورهای غربی در فرهنگ ما پیش رفت.
با توجه به اینکه پدر ایشان اخیرا از دنیا رفته اند و مسلماً شرایط آن خانواده مناسب برگزاری مراسم خواستگاری نیست، بهتر است در این مدت درخصوص این رابطه و رفتارهای خانواده و خود ایشان بالغانه فکر کنید و نکات مهم را نادیده نگیرید تا درنهایت بتوانید تصمیمی بگیرید که بیشترین فایده را برای شما داشته باشد. تا زمانی هم که ازدواج نکرده اید ایشان را برای خود "خانمم" ندانید.
از اعتماد شما سپاسگزارم
علی اکبری-خانه توانگری طوبی