پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
همراه گرامی
نوشته تان را خواندم و امیدوارم پاسخ من در این زمان هنوز برایتان کارایی داشته باشد.
معمولا رابطه های طولانی مدت که به نتیجه ی باثباتی مثل ازدواج ختم نمیشوند نیاز به واکاوی و بررسی های عمیقی دارند. لازم است سوالات مهمی را از خودتان بپرسید. شما از 28 سالگی کنار ایشان بوده اید و قسمت اعظم جوانی تان را با وی سپری کرده اید. چرا با وجود فرد دوم رابطه بودن باز هم سالها در این ارتباط ماندید و اجازه تجارب دیگری را به خود ندادید؟ و حالا که با وجود کنار رفتن موانع باز هم ایشان دل به ارتباط کامل با شما نمیدهند چرا باز هم مانده اید ؟ چرا تصمیماتی که برای خودتان میگیرید به راحتی از طرف ایشان نقض شده و شما نیز آن را میپذیرید؟
نشانه های زیادی وجود دارد که میگوید شما به در یکدیگر نمیخورید و این هشداری جدی است که با شروع زندگی مشترک این مشکلات بیشتر نیز خواهند شد. شما دو نفر بهتر از هرکسی میدانید رابطه تان زنده و پویا و امیدبخش است یا به پایان خود نزدیک شده است و اگر به هشدارهای عقلتان توجه نکنید باید منتظر شکست بزرگتری در آینده باشید.
وقتی رابطه تمام شده این در واقع اینرسی روانی ماست باعث حفظ آن میشود. اینرسی میل به حفظ حالت سکون در اجسام است. این تمایل در روان ما نیز وجود دارد و حاضریم وضعیت موجودمان را با همه درد و رنجش تحمل کنیم زیرا فکر میکنیم انرژی و توان زیادی برای تغییر حالت سکون مان باید صرف کنیم و از آن میترسیم. متسفانه هرچه رابطه طولانیتر شود این اینرسی روانی بیشتر شده و تغییر در آن مشکلتر خواهد شد. البته دلایل فراوان دیگری نیز وجود دارند مثل وجود انواع تله های روانی که از آسیب های دوران کودکی سرچشمه گرفته اند و در بزرگسالی نیز ما را دچار مشکلات زیادی میکنند.
باید دلایل این وابستگی و قاطع نبودنتان در رابطه را پیدا کنید. حتما منابعی که در ادامه معرفی میکنم مطالعه کنید.
پیشنهادم به شما اینست که ابتدا خودتان را بهتر بشناسید و معیارهایتان را بررسی دوباره کنید و آنگاه تصمیم قطعی بگیرید.
پس از این دوره ممکن است به هر دلیلی به این نتیجه برسید که دیگر این رابطه آخر و عاقبت خوبی برایتان ندارد و برای بههم زدن مصمم شوید اما سخت ترین مرحله این است که چطور این موضوع را با طرف مقابل مطرح کنید زیرا کات کردن نه تنها برای شما بلکه برای شریک عاطفیان نیز ممکن است صدمات روحی شدیدی بهدنبال داشته باشد. بههر حال این امر غیر قابل انکار است که در یک رابطه هر دو طرف بعد از مدتی بههم وابسته میشوند و ترک این وابستگی کار دردناکی است. اما همیشه در زندگی باید واقع بین بود، اگر به این نتیجه رسیدید که باید این رابطه را پایان دهید در ادامه به شما راهکارهایی ارائه میدهم تا با استفاده از آن بتوانید بهطور مسالمت آمیز و با کمترین تنش این کار را انجام دهید.
قبل از هر چیز، از پایان دادن ارتباط مطمئن شوید. به تمام دلایل خود برای قطع ارتباط خوب فکر کنید؛ سعی کنید هم با منطق و هم احساستان تصمیم بگیرید و از تصمیمهای عجولانه و صرفا احساسی دوری کنید. این مرحله بسیار اساسی است، زیرا در صورتی که در اینجا نتوانید خوب خودتان را قانع کنید، بعدا دچار مشکل میشوید.
سعی کنید زمانی که آشفته هستید یا هفته بسیار بدی داشته اید رابطه را به پایان نرسانید. بلافاصله بعد از دعوا و مشاجره نیز به فکر تمام کردن رابطه نیفتید زیرا طبیعی است که در حین بحث حرفهایی گفته میشود که از ته قلب نیست.
پس از تصمیمگیری قطعی برای پایان دادن به رابطه، زمان و مکان مناسبی را برای مطرح کردن تصمیم خود انتخاب کنید. به هیچ عنوان زمانی که فرد آشفته و عصبی است و یا هنگامی که میخواهد سرکار برود مسئله را با او در میان نگذارید. همچنین، در مکانهایی که احساس خوبی به آنها دارید این کار را انجام ندهید. سعی کنید در موقعیتی بیطرف و خنثی در مورد این موضوع صحبت کنید.
برای احترام به طرف مقابل، بهتر است رابطه را در حضور خود شخص به پایان برسانید. فقط زمانی میتوان به صورت غیر حضوری اینکار را انجام داد که طرف مقابل دور از شما باشد و بدانید تا مدت زیادی او را نخواهید دید. یا اینکه شخصیتی پرخاشگر و عصبی دارد و ممکن است به شما آسیب برساند. در این شرایط بهترین راه تمام کردن رابطه، از راه دور و به شکل تلفنی خواهد بود.
برای اینکه آسیب کمتری به طرف مقابل وارد کنید بهتر از این نکات را نیز رعایت کنید
با گفتن جملاتی مثل” تو هم به من علاقه نداری“، ” تو دیگر مرا دوست نداری“، ” تو به من توجه نمیکنی” مسئولیت را به گردن او نیندازید و خود از پذیرش مسئولیت پایان رابطه شانه خالی نکنید . در غیر این صورت، طرف مقابل را درگیر کردهاید و باعث می شوید احساس بی ارزشی کند و اعتماد به نفسش را در رابطههای بعدی و در زندگی خود از دست بدهد.
برای اتمام رابطه به طرف مقابل نگویید “من به درد زندگی با تو نمیخورم” “من برای تو مناسب نیستم” “بهتر از من میتونی پیدا کنی“. این حرفها بسیار کلیشهای است و به غرور طرف مقابل توهین میکند. سعی کنید صادق باشید و به راحتی مشکلات خود را مطرح کنید.
به طرف مقابل نگویید دوست معمولی هستیم و دیدارهایمان را ادامه میدهیم. یا اینکه از این به بعد خواهر و برادریم، این حرفها باعث میشود فرد احساس کند، هیچ ارزشی برای رابطه قائل نیستید و احساس سرخوردگی شدیدی کند. در نتیجه، وقتی که تصمیم جدی برای قطع رابطه گرفتید ارتباط و دیدارهایتان را به طور کامل قطع کنید.
شما وظیفه دارید صادقانه مشکلات را با او در میان بگذارید. ولی از زدن بعضی از حرفهایی که باعث شود عزت نفس و اعتماد به نفس طرف مقابل آسیب ببیند پرهیز کنید. برای مثال اگر از نحوه حرف زدن او بدتان می آید لازم نیست آنرا بیان کنید. فقط سعی کنید به او بفهمانید شخص مناسبی برای یکدیگر نیستید “همین“
به خوبیها و نکات مثبت طرف مقابل اقرار کنید و لحظات خوبی که با هم داشتید را یادآوری کنید. این کار باعث میشود که او احساس ارزشمندی نماید.
اگر بتوانید خودتان را به جای طرف مقابل بگذارید بهتر میتوانید او را درک کنید و به نحوی رابطه را به پایان برسانید که شخص آسیب جدی نبیند.
شما لازم نیست دهها دلیل برای قطع ارتباط عنوان کنید، زیرا ممکن است فرد مقابل از بین این دلایل ضعیفترینشان را انتخاب کند و برای آن دلیل نقض بیاورد. این مساله، شما را وارد یک گفتگوی پیچیده میکند که ممکن است دلخوریهایی را پیش بیاورد.
پیشنهاد قطع ارتباط از طرف شما به اندازه کافی بار هیجانی منفی دارد، به همین دلیل سعی نکنید با آوردن جملات و کنایههای مختلف، حسهای منفیتری در فرد مقابل ایجاد کنید. سعی کنید خودتان را جای فرد مقابل بگذارید و ببینید که اگر خودتان بودید از شنیدن این جملات چه احساسی داشتید.
گاهی برخی از افراد سعی میکنند در عین بر هم زدن رابطه، همچنان فرد مقابل را به خود علاقهمند نگه دارند. این یکی از بدترین کارهایی است که در حق فرد مقابل انجام میدهید، زیرا، عبور از این مرحله و پذیرش قطع رابطه را برایش سختتر میکنید. شما او را با یک تناقض عجیب خواستن و نخواستن، مواجه میکنید که فرد را در یک برزخ احساسی قرار میدهد.
بسیار طبیعی است که فرد مقابل بخواهد با حرفهایش نظر شما را برگرداند. اما اگر قبلا تصمیم نهایی خود را گرفتهاید، حتما سر حرف خود بایستید، زیرا، به دلیل احساسی بودن شرایط، برگشتن از نظر اصلا به نفع شما نیست و احتمالا داستان مشکلات قبلی با شدت بیشتری ادامه پیدا خواهند کرد.
سپاس از اعتماد شما
سارا میرزامحمدی
خانه توانگری طوبی