باسلام، همسرم هنرمنده، 44ساله. خودم هم کار هنری میکنم و کارمندم، 46 ساله. صبح اداره ایم و عصرها در آموزشگاه موسیقی با هم هستیم. همسرم بچه دار نمیشه، 17 ساله ازدواج کردیم و همدیگه رو دوست داریم. 10سال پیش من عمل ivf انجام دادم و بارداربودم که متاسفانه بچه در ماه 8 خفه شد و چند ماه بعد متوجه شدم همسرم اینترنتی باتعدادی زن رابطه داشته. خواستم جدا بشم. مشاور به من گفت چون من درشرایط خاص بودم و ایشون نتونسته نیازهاش رو رفع کنه و درحد اینترنتی بوده، میتونی زندگیت رو حفظ کنی. البته خودش خیلی عذرخواهی کرد و پشیمون از کارش شد. اما باعث شد که خانواده همسرم سوء استفاده کنند، به طوری که این چند سال اخیر خیلی بی احترامی به من کردند و همسرم سکوت کرده، علیرغم اینکه باهم کار کردیم و من هیچ پولی از ایشون پنهان ندارم و تمام حقوقم رو در خانه خرج میکنم، ولی حاضر نیست نیمی از سندملک را به نام من بزنه. اما مشکل اساسی اینجاست که هرازگاهی دچار بحرانهای روحی در زمینه کار، موفقیتهاش و حتی زندگی مشترک میشه و در یک لحظه تصمیم به جدایی ازمن، ترک کار، جمع کردن آموزشگاه و...میکنه که این تصمیمات انجام نمیشه ولی دوره ای تکرارمیشه.

مهمترین سوال :
بایدچه کار کنم؟ با بحرانهای روحی همسرم چطور برخورد کنم؟