دوست عزیز سلام.

درک میکنم شرایطی که در آن هستید شما را مضطرب و ناخشنود کرده است. شما از یک طرف تمایل دارید با مثبت اندیشی و با حسن نیت با همکار مادرتان در ارتباط باشید و از طرفی با فرضیه های مادرتان که ظاهرا با اطمینان آنها را بیان میدارند و آرامش درونی شما را به هم می ریزند روبرو میشوید.

باید عرض کنم تقریبا همه ی والدین درجاتی از نگرانی را وقتی فرزندشان در ارتباط با شخص دیگری قرار می گیرند به صورتهای مختلفی نشان می دهند.

و دلیل آن این است که آنها هنوز بند ناف  فرزندشان را نبریده و گاهی از شدت نگرانی ترجیح می دهند فرزندشان به آنها وابسته بماند و حتی در مواقعی با قضاوتهای نابجا در تصمیم‌ گیریهای فرزندانشان تاثیر جدی می گذارند، هر چند چنین رفتاری صحیح نیست و موجب تعارضاتی در ارتباط والد  فرزندی میشود. اما توجه داشته باشید گاهی هم فرضیه های والدین و حرفهایشان از روی تجربه و درست است و توجه به آنها کمک شایانی به تصمیم گیریهای فرزندان و عدم شکست  آنها میکند، اما گاهی نیز تجربیات تلخ والدین و شکستهایی که به دلیل گرفتن تصمیمات اشتباه در برهه ای از زمان دچار ش شده اند موجب چنین رفتاری میشود و در واقع ترس والدین بر آنها چیره میشود. 

شما تاکید خاصی برای جلب اعتماد مادرتان دارید ، برای این امر لازم است به مادرتان ثابت کنید آنقدر عاقل هستید که آینده خود را به خطر نیندازید برای این امر لازم است:

زمانی را برای گوش دادن به صحبتهای مادرتان اختصاص دهید و به فرضیات و نگرانیهای ایشان گوش دهید_ به صورت همدلانه فقط گوش کنید _ سپس به ایشان اطمینان خاطر دهید که هیچ تصمیمی را بدون مشورت با ایشان و یک مشاور ازدواج اتخاذ نخواهید کرد .

معیارهای خود را مشخص کرده و از فرصتهایی که برای دیدار ایشان در نظر گرفته میشود استفاده کنید برای ارزیابی و تطبیق معیار ها.

لازم است در این مرحله از آشنایی ، مادرتان را در جریان روند این آشنایی قرار دهید و گاهی از تجربیات ایشان بهره بگیرید. گاهی شنیدن تجربیات اشتباه دیگران میتواند به تصمیم گیریهای ما کمک کرده و از شکست پیشگیری کند. 

موفق و پیروز باشید💐

نرجس رهنما _ خانه توانگری طوبی.