پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
سلام بانو
نامه شما را خواندم و متوجه دغدغه تان شدم. ترس از مشکلات فعلی و نگرانی نسبت به مسائل آینده. با این حال چیزی که در این نامه توجه مرا جلب کرد این بود که اشاره ای به گفتگو با همسرتان نداشته اید. رابطه عاطفی جای ست که نیاز به امنیت داریم و هربار این امنیت با ترس و نگرانی تهدید شو، می تواند روابط ما را تحت تاثیر قرار دهد.
درواقع به نظر من این رابطه برای شما مهم است ولی آنچه در این رابطه نادیده گرفته شده است احساساتی است که در مورد آنها با هم صحبت نکرده اید. هربار در مورد صحبت کردن حرفی به میان می آید اکثرا می گویند بارها و بارها با هم صحبت کردیم اما نتیجه نداشته و باز دعوایمان شده است وقتی الگوی گفتگو را بررسی می کنیم بیشتر شبیه قضاوت کردن، سرزنش یکدیگر و شکایت و گله است تا اینکه به بیان خواسته و احساسات شان بپردازند. به همین خاطر در ادامه اشاره به الگوی ارتباطی ای خواهم داشت که می تواند به شما در روابط تان کمک نماید.
این گفتگو الگوی fact، feeling، offer دارد. این الگو در روابط شما چه عاطفی، چه خانوادگی می تواند کمک کننده باشد.
fact: اشاره به اتفاقاتی که رخ داده است بدون برداشت شخصی شما. یعنی اتفاقات را همان گونه ای که رخ داده است بیان کنید نه برداشت شخصی خودتان از آن اتفاقات. (مثلا اگر همسرتان سه روز در هفته نیست این واقعیت است اما اینکه شما برای ایشان مهم نیستید برداشت شما از این رفتار ایشان میباشد)
feeling: در مرحله ی بعدی به احساساتتان اشاره کنید و با کلمه ی "من" آغاز کنید. اینکه بگوییم "تو منو ناراحت کردی"، "تو عصبیم کردی"، "تو نسبت به ما بی اهمیتی" این جملات حالت سرزنشی و قضاوتی دارند ولی وقتی می گوییم من ناراحت شدم یعنی شاید واقعا قصد طرف مقابلمان ناراحت کردن ما نبوده. میتوانیم در این مرحله به نیازهایمان هم اشاره کنیم. (من نیاز به حضورت دارم، من نیاز به آغوشت دارم، من نیاز دارم که....)
offer: در آخر ین مرحله میتوانیم خواسته هایمان (اعمالی که ما را به نیازهایمان می رسانند) را مطرح کنیم یا در قالب سوال یا به صورت پیشنهاد تا طرف مقابل در این مورد هم نظر دهد.
حتما لازم است ترتیب این موارد در گفتگو رعایت شود گاهی وقت ها ممکن است با احساساتمان شروع کنیم و یا خواسته هایمان و این باعث می شود طرف مقابل ما در حالت دفاع کردن از خودش برود.
برای مثال میتوانید اینگونه مطرح کنید:
زمانی که میخوایم بریم سفر و در این مورد با من صحبت نمی کنی و نظر منو نمیپرسی من ناراحت میشم و فکر میکنم به اندازه کافی برات مهم نیستم و نیاز دارم که نظر منم بپرسی. این مسئله ها باعث فاصله بین من و تو شده و به نظرم رابطه مون رو تحت تاثیر قرار داده. با اینکه این رابطه مشکل بزرگی نداره ولی انگار روز به روز داریم از هم دورتر میشیم میخوای در این مورد با هم حرف بزنیم؟
اینکه اشاره کنید به موقعیت و احساس خودتان را از آن موقعیت بیان کنید. احساسات جایگاه مهمی در زندگی ما دارند. درواقع زمانی که امنیت شما تهدید می شود و فکر می کنید به اندازه کافی برای همسرتان مهم نیستید، برای ایشان دوست داشتنی نیستید، برای ایشان خواستنی نیستید اول تلاش می کنید و دست به چنگ برای حفظ این رابطه می زنید تا شما را ببیندو ثابت کنید که این رابطه برای شما مهم است(الگوی پیداکردن مقصر) بعد ممکن است خسته شوید و از هم فاصله بگیرید و این فاصله روز به روز رابطه شما را سردتر کند. (الگوی کناره گیری-کناره گیری)
پس با توجه به برداشت هایی که از این رابطه دارید بهتر است در مورد نیازها، ترس ها، نگرانی ها و خواسته هایتان با ایشان صحبت کنید و با کمک هم سعی کنید این دیوار شیشه ای بین تان را بشکنید تا بتوانید احساس امنیت را به رابطه برگردانید.
باتوجه به مسئله ای که به آن اشاره داشتید به شما درس غیرحضوری نجات رابطه عاطفی را معرفی میکنم که در آن نکاتی بیان شده است که میتواند به رابطه تان کمک کند.
از اعتمادتان سپاسگزارم
زهرا محمدی- خانه توانگری طوبی