پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
درود بر شما
نامه تان را خواندم بانو. شرایط شما قابل درک است.
بیکاری مردان که ستون اصلی اقتصاد خانواده هستند به هر دلیل که باشد استرس زیادی را به خانواده وارد میکند. قابل درک است که در این مدت با بیکار شدن شوهرتان فشار زیادی به شما وارد شده زیرا علاوه بر مسئولیتهای خانه و فرزندان، وظیفه کنترل هزینه را هم برعهده گرفته اید.
مرقوم فرموده اید: برای تمام کردن وضعیت سردی که بینمان بوجود امده بود من پیش قدم شدم هر چند نمی دانم کار درستی کرده ام یا نه.
نفس کار شما بالغانه بوده و تلاش شما برای بهبود ارتباط تان با همسر، رفتاری مثبت است. اما بایستی بین گفتگوی بالغانه و رفتار مهرطلبانه تمایز قائل شد. این تمایز را می توانید از روی نتیجه گفتگو با همسرتان رصد کنید. در متن نامه تان نوعی نگرانی از توجه ندیدن از سوی همسرتان وجود دارد. در حالیکه انتظار می رود تمرکز شما بر روی مدیریت امور زندگی باشد نه جلب توجه همسرتان. در واقع اینکه ایشان بعد از دو سال بیکاری به طور جدی به فکر کار نیست و بی مسئولیتی خود را با جملاتی مانند "بیکاری تو را افسرده می کند" توجیه می نماید این مسئله را مطرح می کند که نوع رفتار شما (با توجه به این نامه و نامه قبلی تان) به منزله تقویت رفتار ایشان است نه راه حل مسئله.
رفتار پدر و مادر در کودکی تاثیر مهمی در نقشپذیری و مسئولیتپذیری افراد دارد. زیرا به طور معمول هر فردی اولین الگوهای رفتاری را در خانواده می بیند و این مشاهدات بعدا در بزرگسالی تبدیل به نحوه رفتار فرد با همسر و در زندگی مشترک میشود. اگر همسر شما حاضر نیست سرکار برود شاید در کودکی به خوبی با مفهوم مسئولیتپذیری آشنا نشده باشد. وقتی معیشت خانواده برای یک مرد در اولویت باشد کار غیر مرتبط با تخصصش را به بیکاری ترجیح خواهد داد.
گاهی اوقات شیوه تربیتی در برخی خانواده ها به گونه ای است که خروجی آن فردی با عدم احساس مسئولیت است. پدر یا مادری که زیادی مسئول یا حساس هستند به احتمال فراوان فرزندی تربیت می کنند که انتظار دارد همه آدمهای اطرافش مثل همان والدین دوران کودکی به او سرویس دهند. گاهی هم الگوبرداری پسر از پدر بی مسئولیت می تواند چنین رفتارهایی را در زندگی مشترک از سوی مردان سبب شود.
در حال حاضر شما برای همسرتان به جای اینکه نقش همسری ایفا کنید نقش های او را هم به عهده گرفته اید و انقدر در این دو سال ایشان را ساپورت کرده اید که همسرتان اصلاً نیازی ندیده کاری برای زندگی تان انجام دهد. البته به نظر می رسد اینگونه رفتارهای همسرتان به صورتهای مختلف در زندگی تان بوده که مورد توجه قرار نداده اید و اکنون با توجه به شرایط خاص زندگی تان به صورت حادتری خود را نشان داده است.
پرسیده اید: چطور با وضع کار او رفتار او و کناره گیریش از خودم کنار بیایم.
شما در برخورد با همسر بی مسئولیت نباید به دنبال تغییر او باشید بلکه باید این سوال بزرگ را از خود بپرسید که من چه تغییری بکنم تا او تغییر کند؟ اگر می بینید که همسرتان تمایل چندانی به برعهده گرفتن مسئولیت خود به عنوان مرد خانواده ندارد، لزومی نداشته شما عهده دار وظایف او شوید. وقتی همسرتان وظایف خودش را نمی شناسد(یا تمایلی به وظیفه شناسی ندارد) ، با او مانند یک کودک رفتار نکنید و نقش یک مادر حمایتگر را نداشته باشید. کاری که شما در این شرایط لازم است انجام دهید همدلی و همراهی با همسرتان است. شما با گفتن جملاتی نظیر "درک می کنم که واقعا شرایط سختی است" می توانید همدلی و همراهی خود را به او نشان دهید. اما این فرصت هم را به او بدهید که خود عهده دار وظایفش باشد.
خاطرنشان کنید که توانایی های شما مثل هر آدم دیگری محدود است و امکان اینکه جای او را در خانه پر کنید، ندارید.
معمولاً در مواردی که سرکار نرفتن مرد به دلیل مسئولیت ناپذیری است، بهتر است خانم عهده دار مسئولیتهای آقا نشود تا مرد ملزم شود فکری به حال تامین مخارج زندگی کند. اگر هم در این مواقع یک خانم نمی خواهد کارش را رها کند بهترست عنوان کند که هزینه زندگی بر عهده مرد است و هزینهای برای زندگی تقبل نکند.
همچنین مسئولیتپذیری یکی از شاخصههای بلوغ فکری است که لازمهی ازدواج است و ممکن است همسر شما هنوز به آن نرسیده باشد.
وقتی مردی که مسئولیت پذیری ندارد می بیند که کار نکردن او مشکلی در زندگیش ایجاد نمی کند بعید است که بخواهد کاری برای زندگی انجام دهد. اینکه در برابر نارضایتی شما کناره گیری می کند هم روشی است برای خاموش کردن صدای اعتراض شما. زیرا شما به او نشان داده اید که حاضرید هم مسئولیت او را به عهده بگیرید و هم هر کاری بکنید تا به شما بی توجهی نشود. وقتی شما به جای رفتار و برخورد قاطعانه دنبال این هستید که چرا انقدر به من سرد شده، تغییری در زندگی تان ایجاد نخواهد شد. ضمن اینکه این رفتار می تواند برخی دلایل روانشناختی را نیز در مورد ایشان مطرح کند که البته تشخیص آن با توضیحات شما در قالب نامه امکانپذیر نیست. ولی در نظر داشته باشید که رفتار ایشان جای تأمل دارد و البته رفتار شما در این مدت فقط تایید و تقویت کننده رفتارهای نامناسب همسرتان بوده و تلاش شما عمدتاً برای راضی کردن ایشان بوده و بیشتر حالت مهرطلبانه دارد.
خواهر گرامی، شما نه فقط به تنهایی مسئول مخارج زندگی نیستید بلکه همسرتان لازمست بداند که به عنوان یک مرد در برابر شما مسئولیت قانونی و حقوقی نیز دارد.
بهترست در حال حاضر بالغانه با ایشان گفتگو کنید(بالغ، آن بخش از روان ما است که حاوی پیام هیجانی خاصی نیست). حتماً از او بخواهید تا پایان حرفهای شما به سخنان تان گوش دهد در غیر اینصورت رفتارش را به منزله عدم علاقه به شما و زندگی تان خواهید دانست و مطابق با آن با ایشان رفتار خواهید کرد. در مورد مسائلی که با آنها مواجهید گفتگو کنید، بعد از آن احساسی که دارید بگویید و در نهایت راه حل ارائه دهید و البته شنونده سخنان ایشان هم باشید تا در نهایت توافق ایجاد شود و راهکاری مفید بیابید نه قهر ایشان و تلاش شما برای جلب محبت ایشان به هر قیمت. توجه بفرمایید که تا وقتی ایشان هزینه رفتارش را ندهد هیچگاه تغییری در زندگی نخواهید داشت.
به طور خلاصه:
بیکاری در مردان ممکن است دلایلی داشته باشد که به خود مرد و شخصیت او مربوط میشوند. از جمله این دلایل میتوان به مسئولیتپذیری پایین یا تاب آوری پایین در برابر تحمل سختیها و مشکلات، بیثباتی، یا توقع زیاد از شرایط کاری اشاره کرد. در این شرایط لازم است با شوهرتان علت را پیدا کنید، در مورد احساسات بد خود نسبت به وضعیت او صحبت کنید و برای صحبتهای او شنوندهی خوبی باشید، با هم برای خروج از بحران برنامهریزی قدم به قدم کنید. برای رفع نقاط ضعفش از او حمایت کنید. تلاشهای خود برای بهبود زندگی را به او یادآوری کنید، وظایف او را بر عهده نگیرید، به او مسئولیت واگذار کنید، وقتی به خوبی آنها را انجام میدهد تشویقش کنید. و نهایتاً حدود وظایف را مشخص نموده و بیش از آن مسئولیت به عهده نگیرید و در کنار همه اینها، قاطعیت هم داشته باشید (مثلاً فروش ماشین تان و تهیه ماشین ارزانتر برای مدتی گذران زندگی، پیشنهاد مناسبی نیست).
موفق باشید.
از اعتماد شما سپاسگزارم
علی اکبری-خانه توانگری طوبی