با سلام .
۳ سال با دختری ارتباط عاطفی شدیدی داشتم و قصد ازدواج داشتیم و خانواده ها در جریان بودند. دقیقا در زمانی که قصد داشتم ازدواج داشتیم، مادرش فوت کرد و چون بچه طلاق بود، تنها حامی و سرپرست خودش رو از دست داد. پدر بزرگ اون دختر با این که از رابطه ما خبر داشت، ولی با ازدواج ما مخالفت کرد و اون دختر به اجبار با مردی که پدربزرگش معرفی کرد ازدواج کرد. بیشتر از یک ماه طول نکشید که به صورت توافقی با کلی حرف و حدیث و اذیت طلاق گرفت و باز به سمت من برگشت و گفت من نمیتونم تو رو فراموش کنم. البته قبل از طلاق هم گفته بود. به علت همون طلاق، از سمت خانواده طرد شد و چون من اون زمان اصلا شرایط مناسبی برای ازدواج نداشتم گفتم که الان نمیتونم برای ازدواج اقدامی بکنم. باز این خانوم رفت و با مردی پولدار ازدواج کرد تا مشکلات اقتصادیش رو برطرف کنه. حالا بعد از ۱ سال باز دوباره برگشته و ابراز پشیمونی میکنه و میگه من حاضرم هیچی نداشته باشم، ولی با تو باشم، چون نمیتونم تو رو فراموش کنم. فقط الان منتظر فرصتی هستم تا طلاق بگیرم. بنده هم واقعا دوستش دارم و نمیتونم بهش نه بگم.

مهمترین سوال :
لطفا کمکم کنید که چیکار کنم؟