سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

بلاتکلیفی

پرسش

تاریخ ثبت : 08 اسفند 1397
470  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
سلام. طلاق گرفتم. بدون فرزند، از مردی که اصلا از نظر شرایط اجتماعی و تحصیلات و تفکری به هم شباهت نداشتیم. اون زندگی ۷ سال طول کشید. بعد از جدایی، با آقایی آشنا شدم که این رابطه تقریبا ۶ ساله شده. ایشون روز اول به دروغ خودش رو مجرد اعلام کرد که بعد، در تحقیقات معلوم شد نه تنها مجرد نیست بلکه یک فرزند ۳ ساله هم داره. بعد از معلوم شدن این موضوع، دلیل دروغ رو ترس از دست دادن گفت و گفت به شدت با خانومش مشکل داره و در حال جداییه. از اون روز تا حالا ۱۱ بار خواستگاری من اومده پیش خانواده ام و هر بار چون هنوز از همسرش جدا نشده جواب رد شنیده. بی نهایت عاشقانه همدیگر رو دوست داریم ولی به هر دلیلی، با وجود این که حکم دادگاه ایشون ۲ بار صادر شده، هنوز طلاق نگرفته. این وسط من بی نهایت بدبختی و دردسر کشیدم، تا مرز جنون و دیوانگی پیش رفتم. به علت این که همسرش متوجه شد و به من زیاد آسیب رسوند. هر بار که من این رابطه رو تموم کردم، حتی بعد از چندین ماه، این آقا مثل کودکی که پی مادرش باشه، میومد و با وعده و قول من رو به رابطه برمیگردوند. این وسط رفتارهای خودش هم به علت اینکه آدم عصبی و پرخاشگری هست من رو خسته کرده. وعده های کذایی و فریب و دروغ زده ام کرده. البته این وسط توی این چند سال دو سه باری باز پنهون از من برگشته بود پیش همسرش، چون خونه رو به نام همسرش کرده بود، فکر میکرد اگر برگرده پیشش میتونه خونه رو پس بگیره. اما از نظر من خیانت محسوب میشد

مهمترین سوال :
حالا مستاصلم. بلد نیستم تصمیم بگیرم. بین حس تنفر و عشق و بلاتکلیفی و دلزدگی گیر افتادم. من تمام این سالها صبوری کردم و از اشتباهات پی در پی اش گذشتم به خاطر دوست داشتنش و امیدم به زندگی دوباره بود، اما الان دیگه واقعا نمیدونم باید چه کار کنم؟

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

الهه دهقانیان
الهه دهقانیان
20 اسفند 1398 ساعت 21:01

باسلام واحترام

اینکه شما به دنبال یک رابطه جدی و موفق باشید کاملا قابل درک وبسیار خوب است اما اینکه به هشدارهای رابطه که کاملا واضح وگویاست بی توجه بوده اید قابل درک وپذیرش نیست. سوالی که مطرح میشود اینست که چرا زمانیکه متوجه شدید وارد یک رابطه اشتباه شده اید از رابطه بیرون نیامدید؟ آیا فقط دوست داشتن و وابستگی میتواند دلیل موجهی برای ادامه ارتباط باشد؟ آیا به نظرتان طرف مقابلتان وقتی نسبت به هیچ یک از اصلی ترین موارد زندگیش متعهد نبوده میتوانسته یا میتواند نسبت به شما متعهد باشد؟ هزاران سوال اینجا میتوان مطرح کرد که شما اگر بالغانه به آنها بیندیشید بدون هیچ تردیدی متوجه میشوید که در رابطه اشتباه مانده اید واین بلاتکلیفیتان به خاطر وابستگی میان شماست.

شما درگیر یک رابطه عاطفی کاملا اشتباه شده اید ،منطق شما میگوید این رابطه اشتباه است و طرفتان قصدش جدی نیست اما دل شما میگوید صبر کنید و بهش فرصتبدید شاید اقدام کند

همچنین قرار نیست ما در رابطه ناجی طرف مقابل باشیم واز سر دلسوزی مرهم دردها ومشکلاتش باشیم ،که شما دقیقا بارها اینکار را کرده اید وایشان نیز شما را دقیقا به این خاطر میخواهند که سنگ صبوری برای ایشان باشید.در این شرایط اشتباه ترین فکری که مانع تصمیم گیری درست میشود اینست که شما فکر کنید ایشان شما را خیلی دوست دارند وباشما از همه بهتر رفتار میکند.

تردید داشتن در فرآیند تصمیم گیری امری بسیار عادی است اما بی توجهی به احساساتدرونی و تردیدهایی که دارید، مسلما اشتباه است.همچنین بسیاری از افراد به خصوص خانم ها مستعد پذیرش این باور غلط هستند که می توانند با عشق، توجه، تلاش و علاقهو ترحم  شریک آینده زندگی خود را تغییر دهند. اما آنچه از آن غافل می مانیم این است که عادت هایرفتاری طرف مقابل ما طی سال ها و پس از شکل گیری هویت او، تقویت شده است و به این سادگی قابل تغییر نیست.

اگر بالغانه به این رابطه تقریبا طولانی مدتتان فکر کنید مطمئنا به این نتیجه میرسید که این رابطه اشتباه است وماندن در آن آسیب های بسیار بیشتری به شما خواهد زد وفرصت های دیگر شما را برای داشتن یک ارتباط درست میگیرد.

باسپاس از اعتمادتان

الهه دهقانیان

خانه توانگری طوبی



معرفی کتاب
وابستگی ناسالم

معرفی درس
امپراطوری رابطه
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه