پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
سلام
نامه شما را خواندم.
بابت تغییرات مثبتی که در درون تان رخ داده است واینکه توانسته اید رابطه ای که ارزشمندی شما را خدشه دار می کرد را پایان دهید تحسین تان میکنم.
همانطور که خودتان هم می دانید تله ها برای بقای خودشان می جنگند به همین خاطر گاهی افراد ناخودآگاه جذب روابطی می شوند که در آنها باز هم احساس بی ارزشی، تنهایی، دوست داشتنی نبودن را تجربه می کنند.
در ذهن ما دکمه ای وجود ندارد تا با زدن آن گذشته از ذهن مان برای همیشه پاک شود. آن رابطه با همه ی تلخی هایی که برایتان داشته است احساسات خوشایندی هم از این رابطه گرفته اید که به آن ادامه دادید و این انتظار زیادیست که بخواهید برای همیشه ایشان را از ذهن تان خارج کنید . به هرحال شما رابطه عاطفی با ایشان داشتید و به ایشان فکر می کردید و دلبستگی ای بین شما شکل گرفته است پس با توجه به این شرایط بهتر است به خودتان کمک نمایید تا بتوانید از این مرحله عبور کنید.
به قول آقای دکتر:
فراموشش نکن…
ازش عبور کن…
دیدن زخم اگر باعث بشه خوابت نبره خوبه ،
بد اینه که آدم خوابش ببره…بیدار بمون. این احتمالا مهمترین بخش دردکشیدن های ما در زمین است
یک - مقداری از تنهایی و انزوا فاصله بگیرید، فعالیت و یا مهارتی که مورد علاقه تان هست را پیگیری کنید. بیکاری و عدم فعالیت هدفمند، به این احساس ناخوشایند دامن میزند.
دو - اگر عکس، نوشته ای، هدیه ای از ایشان دارید لازم نیست هر بار با دیدن آنها خودتان را اذیت کنید میتوانید با کنار گذاشتن آنها به خودتان کمک بیشتری کنید. اگر ایشان را در فضاهای مجازی دنبال می کنید بهتر است این کار را ادامه ندهید تا بتوانید به خودتان کمک بیشتری نمایید
سه - خاطرات را مرور نکنید اگر چیزی به ذهنتان رسید سعی کنید در آن خاطرات توقف نکنید و به آن احساس دامن نزنید بلکه سعی کنید که از موقعیت بگذرید.
چهار - اگر دوست صمیمی تان در چنین رابطه ای بود که احساساتی شبیه شما تجربه میکرد و این اتفاق برایش رخ داده بود به ایشان چه می گفتید؟ و چه پیشنهاداتی برای او داشتید؟
پنج - به میزانی که روی عزت نفس و ارزشمندی تان کار کنید می توانید از این احساسات منفی و روابط آسیب زا فاصله بگیرید. چقدر در این رابطه ترس ها، نگرانی های شما رابطه را کنترل می کرد؟ چقدر توانستید در این رابطه "نه" های به موقع بگویید و جراتمندانه رفتار کنید؟ چقدر محدودیت های شما در این رابطه پذیرفته شده بود و می توانستید در کنار هم چالش های این رابطه را حل نمایید؟ آیا این رابطه از سمت ایشان هم رابطه ای بود که برایش تلاش کنند و بخواهند به درست کردن آن کمک نمایند؟
شش - شاید آنچه شما را مستاصل کرده و ناامید از آینده و داشتن رابطه ای بادوام و باثبات همین فکر باشد که حس میکنم بعد از اون فرد دیگه کسی نمیتونه دوستم داشته باشه. افکار ما جهت دهنده به رفتار و احساس ما هستند. اینکه بعد از او کسی دیگر نمیتواند شما را دوست داشته باشد شما را نگران کرده است. به نظرتان آیا این رفتارهای ایشان بیشتر خوراکی برای تله شما بوده است یا واقعا نشان از دوست داشتن شما بوده؟ اینکه کسی دیگر نمی تواند شما را دوست داشته باشد فکری است که از ذهن تان عبور می کند با این حال شما این فکر را واقعیت می پندارید و مطابق آن رفتار می کنید. گاهی اوقات ما افکار منفی خود را جدی می گیریم و این افکار را بازتاب دقیقی از واقعیت تلقی می کنیم. بهتر است به جای یکی گرفتن این افکار با خودتان مشاهده گر این افکار باشید و به آنها اعتبار ندهید و فقط آنها را ببینید که از ذهن تان عبور می کنند بدون اینکه بخواهید قضاوت شان کنید.
همینطور می توانید از خودتان بپرسید این فکر که بعد از ایشان کسی نمی تواند شما را دوست داشته باشد کارکرد این فکر برای شما چیست؟ این شکل فکر کردن برای شما چه پیامدی دارد؟ چه شواهد ردکننده و تایید کننده ای برای این فکرتان دارید؟
با بررسی این موارد می توانید به جای باور هر آنچه از ذهن تان عبور می کند به چالش با آن افکار بپردازید. با اصلاح افکارتان می توانید در جهت رفتار سالم تر و احساس خوشایندتر گام بردارید.
باتشکر
زهرا محمدی- خانه توانگری طوبی