پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
همراه گرامی
نامه شما را خواندم
معمولا مدت زمان رابطه زیاد مهم نیست عمق رابطه است که شرایط روحی مارا پس اتمام آن تعیین خواهد کرد.
در همین ابتدا باید بگویم هیچ روش معجزهآسایی برای التیام درد جدایی وجود ندارد. جدایی واقعاً سخت و دردناک است. درد جدایی نه تنها عاطفی بلکه فیزیولوژیکی است، چه که مراحل پس از قطع یک رابطه عاطفی اولاً همانند مراحل ترک یک ماده مخدر است، زیرا ارتباط باعث وابستگی فیزیکی میشود و زمانی که رابطه عاطفی قطع میشود بدن واکنشهای زیستی- رفتاری از خود نشان میدهد و دچار استرس و اضطراب میشود. هورمونکورتیزول و آدرنالین در بدن ترشح میشود که فرد را از حالت آرامش درآورده و در حالت آماده باش قرار میدهد. و ثانیاً مراکزی از مغز که تولید درد میکنند، در هنگام شکست رابطه عاطفی فعال میشوند.
درد جدایی و ترک، دردی حقیقی است. اسکن مغزی نشان میدهد زمانی که شما طرد میشوید و رابطه عاطفیتان تمام میشود، همان مراکزی از مغز فعال میشوند که در هنگام یک جراحت شدید فیزیکی فعال میشوند. هرقدر احساس طرد شدیدتر باشد، درد بیشتری احساس میکنید.
روان و جسم باید سیکل طبیعی خود را طی کنند تا به آرامش برسند. ولکن رعایت بعضی از امور کمک میکند تا فرد هرچه زودتر این مرحله انتقال را سپری کرده و به آرامش دست یابد. در کنار عامل زمان قدرت اراده نیز در روند بهبود بسیار تاثیرگذار است. اراده خود را هر چه بیشتر بهکار گیرید تا این مرحله گذار را سریعتر طی کنید و در عین حال باید آگاه بود که رشد و تعالی انسان در درد و رنج حاصل میشود. پس این زمان را برای رشد و تعالی خود از دست ندهید.
این مهمترین قانون برای رسیدن هر چه سریعتر به آرامش است. هرگونه تماسی به هر صورت و به هر بهانهای تنها دوره بهبود شما را به تاخیر میاندازد. هر بار تماس با او مانند آن است که زخم خود را مجدداً بشکافید.
ندیدن، صحبت نکردن و تماس نداشتن با کسی که مدتها او را عاشقانه دوست داشتهاید، دشوار است. کسی که همه جزییات زندگی خود را با او در میان میگذاشتید و خاطرات بسیاری با او دارید. به همین دلیل گمان میکنید تنها راه ساکت کردن دردتان تماس برقرار کردن با او است، در حالیکه این کار تنها زمان بهبود شما را به تاخیر میاندازد.
گاهی فکر میکنیم باید با او روبرو شویم تا چیزهایی را درباره خود و رابطهمان بفهمیم، دلایل قطع رابطه از سمت او را متوجه شویم، نقصهای خود را دریابیم و یا آنکه از خود دفاع کنیم. اما مشکل آنجاست که معمولاً تماس ما با او آنگونه که فکر میکنیم، پیش نمیرود و تحت کنترل ما نیست. ممکن است جواب ما را ندهد، بهسردی با ما برخورد کند یا چیزهایی که میخواهیم از او بشنویم را به ما نگوید. همه این موارد باعث میشود تا آزردگی بیشتری در قلب خود احساس کنیم و احساس بیارزشی که در نتیجه قطع ارتباط در ما بهوجود آمده است، تشدید گردد و در نتیجه خود را سرزنش کرده و مورد انتقاد قرار دهیم.
مطمئن باشید که هیچ پاسخی از سوی او باعث آرامتر شدن شما نخواهد شد. شما باید تنها بر روی خودتان تمرکز کنید و آرامش را در درون خودتان پیدا کنید.
بهیچوجه او را در موقعیتی قرار ندهید که درباره شخصیت شما قضاوت کند. اینکار بهشدت احساسات شما را جریحهدار میکند.
مطمئن باشید که هر چقدر هم از او درباره قطع ارتباط عاطفیاش با شما سوال کنید، بازهم سوالات جدیدی بهذهنتان میرسد. پس بپذیرید که قرار نیست هیچ زمانی جواب سوالات خود را بدانید. ضمن آنکه هیچگاه نمیتوانید درباره دلایل و گفتههای او مطمئن شوید.
هدایا، عکسها، ایمیلها، لباسهایی که شما با او خریدید و بالشی که شما را به یاد او میاندازد، همگی چیزهایی هستند که باید از دستشان خلاص شوید. نگه داشتن هر یک از موارد فوق و بهیاد آوردن خاطرات تنها باعث طولانی شدن روند بهبود میشود. هر نشانهای از او باعث آزرده شدن شما میگردد، پس از دست همه آنها خود را خلاص کنید.
هرگونه فایل کامپیوتری، ایمیل، شماره تلفن و ویدیو را از روی کامپیوتر خود حذف کنید.
شما نباید مدت زیادی را در تنهایی بسر ببرید، زیرا تنهایی باعث نشخوار فکری در شما میشود. خود را در جمع دوستان و بستگان قرار دهید و از حمایت اجتماعی آنها برخوردار شوید. در ابتدای قطع رابطه عاطفی، شما تمایل زیادی به صحبت درباره او و رابطهتان دارید. یک دوست خوب مشتاقانه به حرفهای شما گوش میدهد، ولکن سعی کنید همیشه تنها با یک دوست حرف نزنید، زیرا شما آنقدر حرف برای گفتن دارید که هر دوستی را خسته میکند، پس با دوستان متفاوتی صحبت کنید. اما در عین حال باید متوجه باشید که بیش از حد صحبت کردن درباره او و رابطه عاطفیتان، به شما کمک نمیکند. پس از گذشت مدتی از قطع رابطه عاطفی برای خودتان حد مشخص کنید تا این گفتگوها تبدیل به نشخوار فکری نشود و تنها بیان احساسات باشد.
ساعاتی در طول روز که برای شما یادآور او است را در کنار دوستانتان بگذرانید تا تمرکزتان از روی او برداشته شده و احساس غم کمتری کنید.
اکنون فرصت مناسبی است تا بر رشد روانی و ذهنی خود تمرکز کنید. فعالیتهایی که پیش از این فرصت آن را نداشتید، شروع کنید. بر روی خودتان و آیندهتان تمرکز کنید، به کارهای عقبافتادهتان سر و سامان بدهید، سرگرمیها و فعالیتهای جدیدی برای خود بیابید. هیچ زمان خالی برای خود باقی نگذارید.
احتمالاً میگویید: «کی حال و حوصله این کارها را دارد». اشتباه ما آن است که فکر میکنیم باید حس کاری وجود داشته باشد تا آن کار را انجام دهیم، ولی واقعیت آن است که ما عمل میکنیم تا انگیزه و اشتیاق انجام آن کار در ما ایجاد شود. ما منتظر نمیمانیم که حس و انگیزه انجام کار در ما ایجاد شود، بلکه اقدام میکنیم و به تبع آن انگیزه در ما ایجاد میشود.
شاید لازم باشد نگاه جدی تری به درون خودتان بیاندازید و از خود سوال کنید چطور بعد از اینهمه مدت نمیتوانم از شر یک رابطه ۳ ماهه خلاص شوم؟
آیا الگوی وابستگی عمیقی در شما وجود دارد؟ اگر اینطور باشد در صورت فراموشی و استارت رابطه جدید هم باز به دام همین شرایط گرفتار خواهید شد! بهتر است در این مدت اگاهی های خود را از خودتان افزایش داده تا به شکل درست تری وارد روابط عاطفی شوید و انتخاب های بهتری داشته باشید.
ورزش منظم
تغذیه خوب
خواب کافی
بهخودتان دروغ نگویید. او آنقدرها هم خوب نبود. لااقل برای شما فرد مناسبی نبود. رابطهتان هم چندان چنگی به دل نمیزد. بیجهت لحظههای خوب ارتباطتان را بزرگ نکنید. شما لحظههای بد با او بسیار داشتهاید. سعی کنید همه وقایع را درباره او ببینید. ویژگیهای منفی او را آگاهانه بهیاد بیاورید، زیرا در این دوران ذهن فرد تمایل دارد ویژگیهای مثبت و لحظات خوب رابطه را بارها مرور کند. پس آگاهانه ویژگیهای منفی و لحظات نازیبای رابطهتان را بهخاطر بیاورید.
از خودتان سوال کنید در طی این رابطه عاطفی چه مقدار او باعث آرامش شما میشد و چه مقدار او علت غم و ناراحتی شما بود؟ چندبار در طول رابطه بهخودتان امید دادید که اوضاع بهتر میشود؟ چه مقدار نسبت به یکدیگر صادق و وفادار بودید؟ چقدر پیش دیگران از دست او و رابطه عاطفیتان شکایت کردید؟
شاید نتوانید همه آنچا در ذهنتان میگذرد را برای دیگران تعریف کنید. پس هر چه را در ذهنتان میآید، بنویسید. درباره احساس غم، خشم، عشق و نفرت خود بنویسید. اینکار باعث میشود تا این احساسات از شما خارج شده و اندک اندک بیرونی شوند. در عین حال نوشتن به شما کمک می کند تا خطاهای شناختی خود را بشناسید. خطاهایی چون:
فاجعه سازی: دیگر بدون او نمی توانم زندگی کنم. زندگی بدون او مانند جهنم است. این بدترین اتفاقی است که می توانست برای من بیفتد.
تفکر دو قطبی (همیشه یاهرگز): اگر او را بدست نیاوری یعنی یک بازنده هستی. حال که او تو را ترک کرد هیچوقت نمی توانی رابطه خوبی ایجاد کنی.
در این دوران دچار نشخوار فکری میگردید و به یاد زمانهای خوبی میافتید که با او داشتید و طبیعتاً درباره تصمیمات خود دائماً دچار دودلی و تردید میشوید. تکنیک توقف فکر به شما کمک میکند تا خود را از نشخوار فکری برهانید.
مثلا در حال فکر کردن ناگهان به ذهنتان فرمان ایست بدهید و بین تفکراتتان وقفه بیاندازید و آگاهانه به مسئله دیگری فکر کنید.
۹. تا زمان التیام یافتن این زخم وارد رابطه دیگری نشوید
اینکار نه تنها شما را از غم خلاص نخواهد کرد بلکه باعث میشود هم به خودتان و هم به طرف مقابل آسیب بزنید.
از اعتمادتان به مجموعه ما سپاسگذارم
سارا میرزامحمدی