پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
درود بر شما
توضیحات تان را خواندم دوست عزیز.
و سپس توضیح داده اید که در رابطه با شریک عاطفی تان، فحش و دعوا و کتک کاری داشته اید و پدر ایشان با ازدواجتان مخالفت نموده و بین خانواده ها درگیری ایجاد شده. و در حال حاضر، این شما هستید که خواهان ادامه رابطه اید و دوست تان به شما سرد شده است.
پرسشی که از شما دارم اینست: دقیقاً می خواهید چه چیزی را درست کنید؟
شما در بخشی از نامه تان نوشته اید: نظر شما برای درست کردن این وضعیت چیه؟/ اگر به دنبال یافتن راهکاری برای خاتمه دادن به وضعیت نامطلوب فعلی هستید، واقعیت موجود را بپذیرید. اینکه این رابطه تمام شده و شما با ادامه دادن این شرایط، فقط خود ر در معرض آسیب بیشتر قرار می دهید.
البته که احساس شما قابل احترام است، اما شما وارد رابطه ای شدید که در آن خبری از امنیت روانی و کلامی و حتی امنیت فیزیکی نبوده، شما توسط خانواده ایشان پذیرفته نشدید و ایشان نیز اکنون نسبت به شما سرد شده و گفته نمی توانم خانواده ام را راضی کنم. تکلیف این رابطه مشخص است و عملاً پایان یافته. شما به عنوان یک دخترخانم شایسته سزاوار پذیرش خانواده ای بودید که به خواستگاری تان آمده بودند و وقتی این مسئله وجود نداشته و مخالفت آن خانواده تا این حد شدید بوده که سبب درگیری خانواده ها شده، لازم بوده ارتباط را برای خودتان همانجا خاتمه داده و سختی های ترک رابطه را در همان مقطع زمانی می پذیرفتید نه اینکه اقدام به برقراری مجدد رابطه نمایید. به ویژه اینکه خودِ آقاپسر هم نه توان جلب رضایت خانواده اش را دارد نه مشخص کردن تکلیف رابطه را.
توجه بفرمایید: شما در یک ارتباط ناسالم قرار گرفتید که در آن طرد شده اید و مورد بی احترامی قرار گرفته و حتی کتک خورده اید. و با این حال می گویید همدیگر را دوست داریم. دوست عزیز، وقتی ما به یک رابطه سمی وابسته می شویم یعنی مدل آن رابطه به یک نیاز ارضا نشده ما در کودکی برمی گردد. نوع چسبندگی شما به این رابطه، مطرح کننده تله بی ارزشی و رهاشدگی است و چاره آن مراجعه به درمانگر است نه چنگ زدن به یک رابطه اشتباه که حالا هم عملاً تمام شده.
ایشان ممکن است واقعاً به شما علاقه داشته ولی وقتی پای ازدواج به میان می آید، سلامت روان یک فرد مهمتر از شدت علاقه اوست. برخی مشکلات روانشناختی هستند که هیجانات عاطفی شدید در فرد وجود دارد ولی قدرت مدیریت آن را ندارد و به طرف مقابل خود آسیبهای بسیار زیادی می زند. علاقه برای ازدواج کافی نیست و فردی که شریک عاطفی اش را کتک می زند به هیچ وجه مناسب ازدواج نیست.
خواهر گرامی؛ ما نمی توانیم کسی را وادار کنیم رفتار سالم و محترمانه ای داشته باشد، اما می توانیم خودمان را در معرض سوءرفتار یک فرد نابالغ قرار ندهیم. بپذیرید که سرمایه گذاری عاطفی درستی انجام نداده بودید و ضمناً اگر مورد انتخاب یک فرد یا یک خانواده نبودید ارزشهای شما سر جای خود باقی است و به معنای دوست نداشتنی بودن شما نیست. شما فقط بنا به هر دلیلی با سلیقه و ملاکهای آن خانواده مطابقت نداشته اید. مثلاً در این خانواده عروس کوچکتر از داماد یک ارزش محسوب میشده که با شرایط شما جور نبوده. همچنین ایشان بند ناف روانش از خانواده اش جدا نشده و نمی تواند بدون آنها تصمیم بگیرد. آنچه اکنون از این خانواده دیدید، چشم انداز زندگی احتمالی با چنین فردیست.
توصیه می شود رابطه را رسماً تمام کنید، سپس این شكست را به عنوان یك تجربه سخت قلمداد كرده و از آن برای انتخاب بهتر در آینده استفاده كنید. یعنی چک کنید چی شد که این رابطه به این سمت و سو رفت؟ چکار کنم که این تجربه دیگر تکرار نشود؟ در واقع اگر شما به درمان تله های شخصیتی خود بپردازید، می توانید راه تکرار این شرایط را ببندید و با کسی ازدواج کنید که شایسته است. مراجعه حضوری به درمانگر و مطالعه کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید خدمت شما پیشنهاد می شود. موفق باشید.
از اعتماد شما سپاسگزارم
علی اکبری-خانه توانگری طوبی