پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
همراه گرامی
نوشته شما را خواندم
متوجه حس و حالی که در آن قرار دارید هستم و تا حدی به شپا حق میدهم که اینجور بی قرار و پر تب و تاب باشید.
۷ سال مدت زمان زیادیست و شما در حقیقت از سن خیلی پایین کنار این شخص بوده اید و همین باعثمیشود روند فراموش کردن ایشان به سختی بیشتر و طولانی تر صورت بگیرد.
پس اینکه هنوز به ایشان علاقه دارید طبیعیست اما لزوما هر آنچه طبیعی باشد درست نیست!
شما شرایط روانی سختی را در این ارتباط از سر گذرانده اید و به نظر من تصمیم به جدایی تصمیمی عاقلانه بوده است.
حال پس از آن به جای تمرکز بر حرفها و احساسات بیان نشده تان روی خودتان و حال خوبتان متمرکز شوید.
هرقدر دیرتر ایشان و مسائل مربوط بهشان را رها کنید فراموشی دیرتر و سخت تر اتفاق خواهد افتاد.
واقعا فکر کنید پس گفتن همه آنچه متوجه شدید چه اتفاقی خواهد افتاد؟! یا اصلا میخواهید بگویید که چه اتفاقی رخ دهد؟ ایشان متوجه شوند که شما متوجه همه دروغ ها و پنهان کاری هایشان شده اید؟ یا فکر میکنید با گفتن این ها شاید پشیمان بشوند و برگردند؟! یا میخواهید فکر نکنند که شما بخاطر شخص دیگری این ارنباط را پایان دادید؟
خوب تامل کنید ... اگر همه این ها هم رخ دهد در نهایت چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا آنچه بدست میاورید آنقدر برایتان کارآمد هست که تا این حد خودتان را غرق در ایم مسئله کرده اید و حاصر نیستید از فکر کردن به آن دست بکشید؟
من فکر میکنم به رفتارهای کارآمد تر فکر کنید.
سعی کنید بالغانه سهم خودتان را بپذیرید، معیارهای لناخابتان را دوباره و چند باره بررسی کنید، به فعالیت های دلخواه و لذت بخش بپردازید، با دوستانتان وقت بیشتری بگذرانید و به درونیاتتان توجه بیشتری بکنید.
این ها سوالات مهمی اند که چرا در رابطه ای ماندید که دروغ و خیانت دیدید و شریکتان مدام کنارتان نبوده اند؟؟ و چرا با وجود فهمیدن ماجرا ها اجازه ندادید ایشان تاوان اشتباهشان را بدهند و بازهم تاب اوردید و در رابطه به شکل قبل ماندید؟ آیا وحشت از دست دادن داشتید؟ یا ...
روی این سوالات خوب تامل کنید.
منابعی برایتان معرفی میکنم که کمک بیشتری برای پاسخ به این سوالات به شما خواهند کرد.
از اعتمادتان به مجموعه ما سپاسگذارم
سارا میرزامحمدی