سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

نظر شما در مورد این زندگی چیست؟

پرسش

تاریخ ثبت : 13 فروردین 1398
505  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
13-14ساله ازدواج کردم، دوتابچه دارم
شوهرم شاید فقط سال اول بهم خیانت نکرد ولی بعدش متوجه خیانتهاش شدم و ازش مدرک هم دارم. همه جور روابط وخوشگذرانی وتفریح با دیگران داره، یعنی اگر زمانی بیکار باشه میره سراغ گوشیش، به دوست و رفیق های گذشتش پیام میده و خلاصه وقت میگذرونه باهاشون.
از طرفی به مادر و خواهرش دوراز چشم من پول میده. ولی من که زنش هستم فقط شکمم سیر بوده تو این زندگی. این پولی که به اون ها میده به من نداده تا حالا. مادر و خواهرش هم خیلی سیاست دارند و بلدند و شوهرم کاملا مطیع اونهاست، در واقع توی مشتشون دارنش، طوریکه همه مسائل خونه رو هم برای اونها بازگو میکنه. ولی من عصبی و زود جوش هستم و بی سیاستم.
خیلی از مسائل خانواده اش رو از من پنهان میکنه. یکسره مادر و خواهرش باهاش ارتباط تلفنی دارند و خیلی به خانه اونها میره بدون اینکه من مطلع بشم.
با خانواده و فامیل من رفتار بدی داره، مرد بی حیایی است. آدمی عصبی و بد بین. نمیشه باهاش حرف بزنم چون خودم هم عصبی میشم از رفتارش. در نتیجه دعوا میشه و من درون خودم میریزم و دچار درگیری ذهنی میشم
وقتی تنهایی جایی دور از شوهرم هستم کلا فکرم درگیره که الان فرصت گیر آورده و با کی داره خوشگذرانی میکنه؟ گوشیش هم اینقدر رمز و قفل داره که روی اعصابمه
خانواده حمایتگری ندارم. شوهرم اصلا حساب نمیبره از اونها، برخورد نامناسبی داره. با خانواده و خاله ام و بچه های خاله ام رفتار مناسبی نداره و با یک شلوغ بازی الکی، قطع رابطه کرده و اجازه ارتباط م با اونها رو هم نمیده

مهمترین سوال :
با توجه به توضیحات در مورد زندگی و اینکه من شرایط جدایی را ندارم، همچنین عدم استقلال مالی و خانواده حمایتگر، نظر شما در مورد این زندگی چیست؟

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

فاطمه علی اکبری
فاطمه علی اکبری
28 دی 1398 ساعت 14:16

درود بر شما

نامه تان را خواندم بانو.

در عنوان نامه تان نوشته اید: نظر شما در مورد این زندگی چیست؟ پرسشی که از شما دارم اینست: نظر خودتان درباره زندگیتان چیست؟ بسیار مهم است که شما چه دیدگاهی نسبت به محتوای زندگیتان داشته باشید، چرا که همین نظر و نگرش است که تعیین می کند در روابط خود با همسر و خانواده و نیز درخصوص ادامه یا عدم ادامه زندگی مشترک تان تصمیم قطعی بگیرید و مسئولیت تصمیم تان را نیز بپذیرید.


  • نوشته اید: شوهرم شاید فقط سال اول بهم خیانت نکرد ولی بعدش متوجه خیانتهاش شدم و ازش مدرک هم دارم

احتمال دارد همان ابتدای زندگی نیز مسائلی در همین خصوص مطرح بوده که شما متوجه نشده بودید و پس از گذشت سال اول زندگیتان به آنها پی بردید. پس از اینکه متوجه شدید واکنش تان چه بود؟ آیا از ایشان تلاشی دیدید در جهت جبران این خیانت؟ اگر این رفتار را بارها انجام داده و سبب ناراحتی شما گشته (که البته حق دارید و خیانت همسر برای روان انسان بسیار سنگین است) چه دلیلی داشته که فرزندآوری کنید؟ آنهم در شرایطی که سایر رفتارهای ایشان نیز مطلوب تان نبوده مثل مدل ارتباط ایشان با خانواده اش یا با خانواده شما و بدرفتاریهای دیگری که در نامه تان به آنها اشاره کرده اید. توجه داشته باشید که نمی توان عنان زندگی را رها کرد و انتظار نتایج مثبت داشت.

گاهی اوقات مدل تربیتی افراد به گونه ای است که تمایل دارند مدل زندگی قبل از ازدواج خود را حفظ کنند. در این خانواده ها، فرد تازه اضافه شده به خوبی پذیرفته نمی شود و فرد متأهل، مدل دوران تجرد زندگی می کند. اگر عصبانی شدن شما به دلیل نبودن حریم و چارچوب خانواده، خرج کردنهای همسر برای خانواده بدون نظر مساعد شما و اطلاع داشتن خانواده همسرتان از مسائل ریزو شخصی شماست؛ حق دارید ناراحت باشید. اما به جای خودزنی بهترست راهکارهایی را که می توانید حالِ بهتری را تجربه نمایید بررسی کنید.


  • در بخش مهمترین سوال نوشته اید: شرایط جدایی را ندارم، همچنین عدم استقلال مالی و خانواده حمایتگر، نظر شما در مورد این زندگی چیست؟

همانطور که عرض شد، نظر خودِ شما برای این زندگی مهم است. چون شما در بطن این زندگی هستید و ضمناً به عنوان یک آدم بالغ، تصمیم گیرنده خواهید بود.

اما اگر هیچ راهی به جز ادامه دادن ندارید و به هیچ عنوان شرایط جدایی برایتان فراهم نیست، به این موارد توجه بفرمایید:

- راهی که بتوان کسی را تغییر داد وجود ندارد. اما می توان مسیری که ختم به نتایج تکراری و رنج آور می شود را تغییر داد. خانواده را مانند یک سیستم نگاه کنید که اجزای این سیستم بر هم تأثیر مستقیم دارند. شما مدل ارتباطی تان را تغییر دهید تا خودتان کمتر آسیب ببینید زیرا به نظر می رسد که بندناف روان همسرتان از خانواده اش جدا نشده و همچنان آنها تصمیم گیرنده و دخیل در زندگی مشترک تان هستند.


- بدیهی است اگر رمز قفل گوشی همسرتان هم در اختیار شما باشد، رفتارش در اختیار شما نخواهد بود.


- دعوا کردن در زندگی زناشویی اجتناب ناپذیر است. اما لازمست درست دعوا کنید یعنی نه مسائل قبلی را به میان بکشید نه دیگری را محکوم کنید؛ فقط ناراحتی تان را بگویید.


- گاهی اوقات زوجین هنگام اختلاف و مشکل به جای بیان ناراحتی و خشم خود، آن احساس را به نمایش می گذارند. مثلا اخم می کنند، حرف نمی زنند، داد و فریاد می کنند و… نکته مهم این است که اگر ناراحتی خود را به زبان نیاورید، همسرتان متوجه نمی شود که شما چه احساسی دارید. به جای نمایش احساسات با رفتارهای ناسنجیده با کلمات مناسب احساس خود را بیان کنید. با بیان احساسات خود، زمینه مناسبی را برای حل مشکلی که چنین احساساتی را در شما به وجود آورده است، فراهم می کنید.


- در هنگام اختلافات، تحقیر، توهین، تهدید، سرزنش و پرخاشگری نکنید. اگر صدایتان بلندتر شده یا تند و با پرخاشگری صحبت می کنید کمی مکث کنید تا آرام شوید و سپس به صحبت هایتان ادامه دهید.


- آن چه که در شرایط معمول مانع از حل اختلاف می شود آن است که معمولا پس از بروز یک اختلاف، زوجین مشکلات قبلی و قدیمی را هم به میان می آورند. این موقعیت تنها باعث پیچیده تر شدن مشکلات می شود، طوری که دیگر هیچ راهی برای حل مشکل اصلی باقی نمی ماند. سعی کنید هر دفعه درباره یک موضوع بحث کنید و تنها روی آن موضوع تمرکز داشته باشید. جمله خود را هم با "من" شروع کنید: من آدمی هستم که دوست دارد فلان مورد در زندگی مشترکمان وجود داشته/نداشته باشد.


- مشکل اصلی را پیدا کنید و دقیقا بدانید که در باره چه موضوعی با همسرتان بحث می کنید و اختلاف اصلی چیست. بازکردن و تشریح مشکل به شما و همسرتان یک نمای کلی از مسئله می دهد. تعریف دقیق و روشن مسئله گام مهمی برای حل آن است. مثال: این مسئله تو زندگیمون پیش اومده و باعث شده من این حس رو داشته باشم.


- دقت کنید شما و شوهرتان چه می خواهید؟ هر دو نیازها و خواسته هایتان را بیان کنید (مثلاً بپرسید: انتظار شما چیه؟) سعی کنید نظراتتان را به همسرتان تحمیل نکنید. مشکل را از زاویه دید همسرتان نیز ببینید و خواسته ها و نگرانی هایش را در باره مشکل موجود درک کنید. همسرتان همیشه که عصبانی نیست؛ در مواقع آرام بودنش ناراحتی تان را بگویید. اما فقط احساس تان را بگویید نه جملاتی که پتانسیل دعوا و بالا رفتن اختلافات را دارد.


- اصراری نداشته باشید که مسائل خانواده اش را به شما بگوید. شاید این انتظار شما سبب موضع گیری بیشترش می شود. به جای آن می توانید بگویید: اگه مسئله ای هست و کاری و کمکی از من برمیاد میتونید روی کمک من حساب کنید. یعنی نشان دهید که خود را جزئی از این مجموعه می دانید نه یک عضو دیگر که می خواهد بین ایشان و خانواده اش جدایی بیاندازد.


- بسیاری از زوجین در هنگام بحث کردن، سعی می کنند ثابت کنند که مقصر نیستند و حق با آنان است و علت مشکلات ایجاد شده همسرشان است و او مقصر اصلی است.  دقت کنید هیچ مشکلی با متهم شناختن همسرتان حل نخواهد شد و تنها با این عمل او را در موضع دفاع قرار می دهید و اختلافتان پیچیده تر می شود. صادقانه سهم خود را در ایجاد و تداوم مشکل بررسی کنید و درباره آن با همسرتان صحبت کنید، این رفتار شما باعث می شود او نیز اشتباه های خود را در ایجاد مشکل راحت تربپذیرد (حتی اگر نخواهد یا نتواند بیان کند) و خشمی که از شما دارد را با رفتارهای دیگر نشان دهد.


- همانطور که عرض شد، نمی توان فردی را تغییر داد و از نو ساخت اما می توان رابطه را بهبود بخشید. مواردی را که خدمت تان گفته شد مورد توجه داشته باشید و تلاش کنید مدل مخرب ارتباطی تان را تغییر دهید تا نتایج بهتر بگیرید و البته در نظر داشته باشید که تغییر، یک امر زمانبر است و فرصت  و نیز تمرین کردن لازم دارد. موفق باشید.


از اعتماد شما سپاسگزارم

علی اکبری-خانه توانگری طوبی


معرفی کتاب
مهارت گفتگو برای همسران نوشته زهره شیری
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه