پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
سلام!
با خواندم نامه تان مدام این شعر را زمزمه تان شنیدم!
هیچ میدانی چرا چون موج در گذر از خویشتن پیوسته می کاهم؟
زآنکه زین پرده ی تاریک
وین خاموشی نزدیک
آنچه می خواهم نمی بینم
آنچه می بینم نمی خواهم
به خاطر تجارب سختی که با نزدیکانتان داشته اید ، افسردگی مانند پرده ای سیاه روی چشمان شما را پوشانده و همه چیز را سراسر سیاهی می بینید و با افراد بیرونی که مدام سرزنش کردند و سرکوب می کردند هم دست شده اید و حالا خودتان هم با خود همان کار را می کنید و خودتان را مقایسه می کنید و سرزنش می کنید و می ترسید با این حال این می تواند فقط پرده ای تاریک باشد اگر با بخشی از خودتان که برای ما پیام گذاشت و درخواست کمک داشت همراه شوید و خودتان را تنها نگذارید.
به نظر می رسد افسردگی تا حدی به درون شما نفوذ کرده که در این مرحله اولین قدمی که می توانید در جهت رشد خود بردارید مراجعه به پزشک و طی دوران دارودرمانی است و می توانم نگرانی تان را درباره ی مصرف دارو و وابستگی و عواقبش درک کنم در این خصوص لازم است خدمتتان عرض کنم نسل های دارویی جدید مخصوصا در افسردگی در صورت تجویز درست، وابستگی و عواقب را یا ندارند و یا به صورت حداقلی دارند.
در انتهای نامه تان از تمام شدن زندگیتان گفتید که من هم با بخشی از این گفته موافقم و در اینکه بخشی از زندگی شما؛آن هم بخشی که مدام ناامیدی و حال بد را تجربه می کند، باید از بین برود هم نظریم اما تمام زندگیتان خیر!
همانطور که اشاره داشتید شما جوهره ی ارزشمندی دارید که از درونتان است و نشاطی را می خواهد که برایش میسر است فقط بخش ناامید قدرت حرکت را از شما گرفته بنابراین به رویارویی و از بین بردن این بخش متمرکز شوید .