سلام دوست گرامی

وقت شما بخیر

ابتدا لازم است در خصوص تعاریف مرتبط با زیرک بودن بیاندیشیم.  مولفه های زیرک بودن از نگاه شما شامل سیاستمدار ، حسابگر، دارای آگاهی اجتماعی هستند؛ که در مقابل رک گویی، بی تکلفی و ساده لوحی قرار گرفته اند. آسیب دیدن این مولفه ها در زندگی تان چه پیامدهایی را به همراه داشته؟ و این ضربه ها در کدام یک از بخش های زندگی تان(عاطفی-اجتماعی-شغلی) تاثیرات بیشتری به همراه داشته؟ 

بنابراین پیش از آنکه بخواهید تلاش کنید فرد زیرکی باشید ( سیاستمدار-حسابگر-دارای آگاهی اجتماعی) ابتدا لازم است تعریف خود را از سیاستمدار بودن، حسابگر بودن و آگاهی اجتماعی روشن نمایید. و اینکه در مرحله بعد،  موانع دست یابی به این مولفه ها که شامل رک گویی، بی تکلفی و ساده لوحی هستند را بصورت عمیق تر و با مصادیق روشن در زندگی، مشخص نمایید.

یکی از مهارت هایی که لازم است در این راستا مدنظر قرار گیرد تعیین مرزبندی های سالم میان نیازهای خود و نیازهای دیگران و در نظر گرفتن محدودیت های متقابل است. چنانچه بی تکلف بودن به معنای ساده لوحی اش را در نظر بگیریم 

 اینکه ما رک گویی را بصورت پیوسته در تعاملات تجربه می کنیم ممکن است تحت تاثیر اضطراب های زیاد در ما، تکرار شود. رک گویی ناسالم از یک سو و کنایه گوییِ فزاینده در دو سویی دیگر ،  راهبردهای ناکارامد در مقابله با "من آسیب دیده" است. گاهی با رک گویی زیاد در تعاملات میخواهیم همه ابهامات آینده را برای خودمان روشن کنیم تا کمتر مورد آسیب و تهدید قرار بگیریم.با این حال، بخشی از واقعیت این است که ما نمی توانیم به همه ابهامات آینده ، و برخی بلاتکلیفی های اجتناب ناپذیر،  قطعیت بخشیده و به اطمینانِ کامل برسیم.این بخشی از واقعیت مهم در زندگی ماست.

 از سویی دیگر بی تکلف بودن نیز چنانچه معنای ساده لوحی اش را در نظر بگیریم  ممکن است راهبردی تسلیمی در برابر تله وابستگی، رهاشدگی و یا شکست باشد. زمانی که این باور در ما باشد که من دوست داشتنی نیستم، من ناتوانم و یا من بی عرضه ام ، و تلاش شود با رفتارهای منفعلانه به دیگران نشان دهیم که فردی قابل اعتماد و دوست داشتنی هستیم؛ بیش از پیش موجب آسیب خوردن هویت و عزت نفس مان می شود.

زمانیکه نیاز به خودمختاری در ما آسیب میبیند، مرزهای فردیت به مرور صدمه دیده و قلمروی کارامد میان فضای امن خود و دیگران قائل نخواهیم بود. پیامدی که این الگو برای ما به همراه خواهد داشت شکل گیری این انتظار خواهد بود که دیگران نیز باید مثل ما همه مسائل و مشکلات شان را بصورت کامل و شفاف برایمان بگویند. لذا چنانچه بخواهید معیار ارزشمندی خود را در گرو تایید و به اشتراک گذاشتن تمام دارایی های فکری و احساسی تان با دیگران در نظر بگیرید؛ بیش از پیش آسیب خواهید خورد. لازم است این تجربه را نیز فرابگیرید که بتوانید بخشی از احساسات، دیدگاهها و واکنش های خود را با در نظر گرفتن پیامدها ، مزایا و معایب آن تعدیل و اصلاح نموده و بر اساس واقعیت های موجود  بصورت بالغانه ابراز نمایید.

با تشکر از اعتماد شما

شایان غدیری