سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

بی محلی های همسرم

پرسش

تاریخ ثبت : 10 خرداد 1398
1,873  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
سلام من ۳۰ ساله و همسرم ۳۹ ساله هستیم. ۸ ساله ازدواج کردیم. در این ۸ سال خیلی با مشکلات عدیده روبرو شدم ولی از اونجایی که به خودم خیلی دروغ میگم سعی کردم زندگیم رو حفظ کنم. ایشون یه آدم کاملا خنثی است. تمام زندگیش کارشه. در روز اصلا زنگ نمیزنه، پیام نمیده. شب هم که میاد خونه تلویزیون میبینه و میخوابه. از عید امسال به خاطر یه دعوا و اینکه نشد روز اول بریم خونه مادرش با من قهر کرده و الان ۳ هفته است حتی بهم سلام هم نمیکنه. کلا انگار لاله. دارم دیوونه میشم. به خواهرم گفته خسته شده و هر اقدامی که میخواد بکنه بره انجام بده، من مشکلی ندارم. من هم درگیر یه آزمون هستم و نمیخوام خودم رو درگیر جر و بحث کنم. به هر کی میگم میگن وایسا آزمونت که زندگی تو عوض میکنه (وکالت) بدی بعد برو اقدام کن. من هم مثل افسرده ها فقط به این در و اون در میزنم یه راهی پیدا کنم ولی هیچی... باهام حرف هم نمیزنه که بگه مشکلش چیه؟ به خانواده ام هم چیزهای بی ربط میگه. نمیدونم چه کار کنم؟

مهمترین سوال :
طلاق بگیرم یا بسازم با همین شرایط؟؟؟

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

سارا میرزامحمدی
سارا میرزامحمدی
08 آذر 1398 ساعت 14:29

همراه عزیز سلام 

نامه تان را خواندم. بحرانی که در حال حاضر دارید با آن دست و پنجه نرم میکنید بحران سخت و آزاردهنده ای ست. کاملا طبیعی و  قابل درک هست که به لحاظ روحی دچار سردرگمی و  افسردگی بشوید. 

اما مسئله ی مهم این هست که نمیشود این شرایط را به همین شکل و شیوه ادامه داد. زندگی مشترک باید فضایی و امن و آرام برای هردوی شما باشه که از تشنج های بیرون از خانه به اون پناه ببرید و به لحظ روحی و جسمی حال بهتری پیدا کنید. 

رفتارهایی که از همسرتون شرح دادید نشان میدهند که ایشون با مشکلاتشون به شیوه کاملا اجتنابی برخورد میکنند و به جای حل کردن از آنها فرار میکنند. مسلما ایشون هم مثل شما نیاز دارند که آگاهی ها شون را از نوع رفتارهاشون و پیامدهاش بالا ببرند. در غیر اینصورت، این الگوی معیوب در روابط احتمالی آینده شون هم تکرار خواهد شد چه شما باشید چه نباشید. 

در مورد خودتان هم فرمودید طی ۸ سال زندگی مشترک مشکلات عدیده ای داشتید ( که با توجه به سبک اجتنابی همسرتون و فرم پذیرش و تسلیم شما، اصلا دور ذهن نیست) و تمام این مدت به خودتان دروغ میگفتید برای حفظ زندگی تون و مسلما با این رفتار هم به خودتان فشار بیش از حد وارد کردید و هم باعث شده اید که همسرتان در تکرار رفتارهای اشتباه تقویت بیشتری بشوند و در مشکلات برای شما سهم بیشتری قائل شوند. 

به هرحال از آنجایی که طلاق لزوما بهترین راه نیست، بهتر است شما تلاشتان را برای بهتر شدن شرایط بکنید و اگر نتیجه ای عاید نشد به راه های دیگه ای مثل جدایی فکر کنید . 

اینبار تلاش درست تری در جهت تغییر انجام بدهید. قرار نیست باز هم تسلیم خواسته همسرتان بشوید. خودتان فعالانه اقدام کنید. 

اولین و مهم ترین قدم برای تغییر بالابردن آگاهی هست‌. 

سعی کنید در یک جو آرام و بی تشنج با همسرتان صحبت کنید و لزوم تحلیل و بررسی مشکلاتتون با هدف بالا بردن آگاهی را براشون شرح بدید. سعی کنید مشکلات ایشون را هم محترم بدونید و برای از بین بردنش تعامل دو نفره داشته باشید.

برای اینکار از کتاب ها و مقالات و گوش نیوش های زیادی که در این زمینه وجود دارند میتوانید استفاده کنید. همچنین کمک حرفه ای از یک فرد متخصص را هم فراموش نکنید. 

امیدوارم با این شیوه ها بتونید شرایط زندگیتون را به سمت مثبت تغییر بدهید. 

ممنون از اعتمادتون

سارا میرزامحمدی


معرفی کتاب
مهارت های زناشویی نوشته مک کی، فانینگ ترجمه محمد علی رحیمی انتشارات ارجمند
شاد زیستن در فردای افسردگی نوشته دکتر ابوالفضل محمدی انتشارات ارجمند

معرفی درس
مجموعه نبوغ عاطفی 3
بسته شفای زنانگی 1 و 2 و 3
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه