سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

توجه طلبی مادر شوهرم

پرسش

تاریخ ثبت : 12 خرداد 1398
789  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
4سال و نیم است ازدواج کرده ام و یه فرزند 9 ماهه دارم، همسرم و مادرشان خیلی باهم ارتباط دارند، تقریبا روزی پنج یا شش بار تلفنی صحبت میکنند و این امر باعث شده که تقریبا از ما اطلاعات روزانه داشته باشند. از قبیل کجا میرویم، چه میخوریم، همسرم آیا سرکار است یا مرخصی گرفته و در منزل هست حتی از مراودات مالي ما هم خبر دارند، و موضوعاتی از این دست.
نکته دیگر توجه طلبی ایشان است، که کوچکترین دردهای جسمانی یا حالات روحی شان را برای همسرم بازگو میکند، و از نظر من بزرگ جلوه میدهد و از او توجه و دلسوزی میخواهد،
پرسشم از شما این است آیا من پیش از حساس شده ام و این حجم از ارتباط و خبر داشتن در کلیه امور از طرف همسرم و خانواد ه اش در ست است؟
من باید چه روشی در پیش بگیرم چون خیلی ازدیت ممیشم و چند باری در این زمینه با همسرم صحبت کردم ولی فایده ای نداشته.
ممنون میشم اگه راهنمایی بفرمایین

مهمترین سوال :
در قبال توجه طلبی های دو طرفه همسر م و مادرشان چه باید بکنم

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

الهه دهقانیان
الهه دهقانیان
09 مهر 1398 ساعت 23:12

باسلام واحترام

هر زوجی در زندگی خود با چالش‌های زیادی مواجه می‌شود که نحوه مدیریت و برنامه ریزی برای حل مسائل از اهمیت زیادی برخوردار است. یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که به خصوص برای زن وشوهر ها می‌تواند مشکل آفرین باشد وابستگی همسر به مادریا خانواده اش است. موضوعی که اهمیت دارد این است که فرد ‌بتواند رابطه بین همسر و مادر خود را به خوبی مدیریت کند.همسر شما اگر به بلوغ عاطفی رسیده باشد می‌تواند در عین حال که نقش فرزند خوب را برای مادرش ایفا میکند، همزمان به شما هم توجه داشته باشد و احساس منفی در شما ایجاد نکند. 

اما لازم به ذکر است که تفاوت بین دلبستگی و وابستگی مشخص شود:

خیلی از اوقات دلبستگی به مادر با وابستگی او به مادر اشتباه گرفته می‌شود؛ در واقع مردی که به توانایی تصمیم گیری رسیده است و از قاطعیت کافی برای انجام کارها برخوردار است به مادر خود وابسته نیست بلکه نسبت به مادردلبسته است.وابستگی یعنی فرد کسی را می‌خواهد و به خاطر اینکه از او منفعتی می‌رسد یا بدون او نتواند زندگی عادی داشته باشد که این رابطه نوعی مکانیزم مرضی است. احساس تملک ایجاد می‌کند و آزادی را از فرد می‌گیرد. در واقع به نوعی ،دوست داشتن مشروط است و در آن خودخواهی به چشم می‌خورد. دلبستگی یعنی فرد کسی را با تمام خوبی‌ها و بدی‌هایی که دارد دوست دارد، به دنبال کسب منفعت از این رابطه نباشد و در زندگی فرد خللی ایجاد نمی‌کند.

بنابراین گام نخست اینست که شما علت را بررسی کنید. همسر شما اگر به بلوغ عاطفی رسیده باشد می‌تواند همسری خوب و عاطفی برای شما باشد و در عین حال به مادرش نیز توجه داشته باشد. ولی اگر شدیدا وابسته به مادرش است، باید به همسرتان کمک کنید تا بتواند در زندگی اش توازن ایجاد کند.بین حریم خصوصی اش با همسرش وخانواده اش تفکیک قائل شود وبه آن احترام بگذارد.یکی از اشتباهات رایج اینست که خانم هامیخواهند نقش مادری  مادرهمسرشان به شدت کمرنگ شود وتمامی توجه به آنها معطوف باشد در حالی که اگر هر شخصی بتواند نقش خود را داشته باشد بسیاری از مشکلات ایجاد نمیشود به همین ترتیب در رابطه با همسرتان نیز این مسئله صادق است.

اما اینکه مادری تا این حد برای شنیدن وکنجکاوی کردن در زندگی فرزندش راغب است خود مسئله ای قابل بررسی است وهمین طور دلیل اینکه فراتر از یک مادر وفرزند این ارتباط وجود دارد میتواند دلیل اصلی مشکل باشد. یکی از نکات مهم و تعیین کننده در ازدواج میزان استقلال طرفین از خانواده اصلی است. 


عوامل ایجاد وابستگی فرزندان به خانواده به غیر از عوامل شخصیتی:


مادران بدون اعتماد به نفس:

مادری که زخم‌ها وکمبودهایش با به دنیا آمدن یک فرزند پسر التیام پیدا کرده و تمامیت خود را در داشتن پسرش می‌بیند، ناخودآگاه دوست دارد فرزندش راهمیشه در کنار خود داشته باشد. حتی پس از ازدواج، که میتواند این مسئله پررنگ تر نیز شود.

مسائل مالی: 

در برخی از خانواده ها مادر خانواده برای تامین معاش خود در آینده و پس از مرگ و از کارافتادگی همسر ناچار است، فرزند پسر را به خود وابسته نگه دارد تا منبع درآمد خود را از دست ندهد

بعضی افراد با وجود اینکه ازدواج می‌کنند، از نظر روانی از خانواده خود جدا نشده‌اند. این افراد پیش از آنکه همسری داشته باشند فرزند خانواده خود هستند. آنان چون وابسته به خانواده خود می‌باشند نمی‌توانند نقش همسری را به خوبی اجرا کنند در نتیجه زندگی مشترک آنها با مشکلات زیادی مواجه می‌شود.

اما راهکار چیست؟

_همسرتان را متوجه این موضوع کنید که ارتباط کنترل نشده اش با مادرشان سبب بروز اختلاف و فاصله بین شما شده است. به آرامی و با احترام با او صحبت کنید، شما یک زوج هستید پس او را متقاعد کنید؛ به او بگوییدمادرش راهنمای دلسوزیست و شما می توانید از ایشانراهنمایی بگیرید اما در نهایت باید با هم فکری یکدیگر تصمیم نهایی را بگیرید.

_در زمان گفت وگو با همسرتان پیش داوری نکنید؛ به مواردی که اتفاق افتاده و به صورت تجربی پیش آمده اشاره کنید و روی موارد موجود اظهار نظر کنید. برای او مثال بزنید که با توصیه های مادرشان چه نتایج تلخ و غم انگیزی برایتان حاصل شده است و اگر اینگونه نبود این مشکلات پیش نمی آمد.

ضمن اینکه اگر همسرتان از نظر عاطفی از طرف شما تامین شود، به اندازه کافی مورد توجه شما قرار بگیرد، تحسین شود و شخصیتی ارزشمند تلقی شود،قدرتش به رسمیت شناخته شود کم کم از شدت وابستگی افراطی اش کاسته خواهد شد.به این منظورتصمیماتی را که همسرتان به تنهایی می گیرند را مورد تشویق قرار دهید. با پر و بال دادن به او، حس قدرت را در او زنده می کنید. در این شرایط می توانید به قطع وابستگی او امیدوار باشید.

درنهایت برای اینکه نقاط ضعف همسرتان را به او گوشزد کنید، از اصل احترام پیروی کنید. اگر با تهدید و تحقیر بخواهید او را از وابستگی هایش رها کنید، قطعا وضع بدتر خواهد شد.




معرفی کتاب
رهایی از وابستگی روانی اثر جاناتان وایز

معرفی درس
مجموعه نجات رابطه عاطفی 1 و 2
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه