سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

در دوران عقد هستم اما نميدانم دوستش دارم يا نه!

پرسش

تاریخ ثبت : 22 خرداد 1398
843  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
قبل از ازدواج دوست پسري داشتم كه رابطه ما بعد از دوسال تمام شد و براي من خيلي سخت بود. يكي دوماه بعد با فردي ديگر وارد رابطه شدم و خيلي زود خواستگاري كردن از من . من پذيرفتم چون مدتها بود كه از علاقه ايشون به خودم خبر داشتم. آشنايي فاميلي داشتيم باهاشون. بعد از ٤،٥ ماه عقد كرديم . اما من شور و هيجان آنچناني ندارم. هميشه فكر ميكردم ازدواج خيلي حس خوبيه ولي الان ميبينم كه همه چي برام عاديه. من توي رابطه ام با دوست پسر سابقم خيلي ادم وابسته اي بوذم و به شدت ترس از دست دادنشو پيدا كرده بودم. اونموقع به شدت دلم ميخواست ازدواج كنم فقط با ايشون. اما توي اين رابطه با همسرم خيلي عادي برخورد ميكنم. حس ميكنم ذوق و شوق ازدواج در من از بين رفته. با وجود اينكه همسرم به شدت منو دوست داره و خيلي بهم توجه ميكنه.ظاهرشون به اندازه فردي كه قبلا باهاش در ارتباط بودم برام جذابيت نداره . شغلشون به اندازه اون قبلي مرتبه اجتماعي بالايي نداره . و .. من همش دارم همسرم رو با فرد قبلي مقايسه ميكنم! نميدونم چيكار كنم. همسرم خيلي پسر خوبيه ولي نميدونم حس من بهش چيه دقيقا و ايا بعدا علاقه ايجاد ميشه؟

مهمترین سوال :
با وجود اين شرايط و اينكه همسرم پسر خيلي خوبيه و قابل اعتماده، اهل كاره و خيلي بهم علاقه داره، ايا علاقه و اشتياق در من ايجاد ميشه نسبت بهشون برا ادامه زندگي؟ به نظرتون اينكه مدت زيادي از تموم شدن رابطه قبليم نگذشته بود و بعد از اون وارد رابطه جديد و ازدواج شدم توي اين حس الانم(سردي) تاثيري داره؟ در ضمن بايد بگم كه من به دوست پسر سابقم الان علاقه اي ندارم و تمايلي بهشون ندارم و فقط از نظر موقعيتي فكر ميكنم اون ادم بهتري بوذ اما اخلاقي نه.
ممنون از راهنماييتون.

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

الهه دهقانیان
الهه دهقانیان
09 آبان 1398 ساعت 22:41

باسلام واحترام

باتوجه به آنچه مطرح فرمودید نکاتی وجود دارد که درصورتیکه به آنها توجه فرمایید متوجه این احساستان خواهید شد.

از آنجاییکه ازدواج یک تصمیم سرنوشت ساز در زندگی هر فردیست بنابراین مانند هر تصمیم مهم دیگری نیاز به دلیل وچرایی درست ومنطقی دارد ،که‌ دلیل شما در این زمینه معقول نبوده است( به دلیل اینکه از علاقه ایشان باخبر بودید ).

نکته دیگر اینست که شما به خودتان اجازه نداده اید که مدتی از رابطه اولتان بگذرد واین جدایی مراحل خود را طی کند ، که بدون گذر از این بحران وارد رابطه شده اید که یکی از دلایل این احساستان میتواند همین باشد.مورد بعد که در این تصمیم گیری دچار خطا شده اید اینست که به نظر میرسد شما ملاک ومعیار مشخص وتعریف شده ای برای انتخابتان نداشته اید ویک آیتم از تصمیم درست را نداشته اید.

همچنین باید برای ازدواج تصویر درستی داشت، که به نظر میرسد این مورد نیز در شما صدق نمی کرده که ازدواج را با زمان دوستی مقایسه میکنید وانتظار دارید همان احساس وشرایط را داشته باشد.

در نهایت احیانا اکنون که فاز هیجانی رابطه کاهش پیدا کرده ،شروع به مقایسه ایشان با ‌پارتنر قبلیتان کرده اید وبا این افکار های منفی واشتباه به تدریج احساستان منفی تر یا بی احساس تر میشوید.

نکته بسیار مهم دیگر بهتر است تله رهاشدگی نیز در شما باید چک شود که فرمودید به پارتنرتان وابسته بوده اید وترس از دست دادنشان داشته اید.

بنابراین تا زمانیکه شخصی مراحل درست یک انتخاب را طی نکند نباید به داشتن یک رابطه درست وموفق امید داشته باشد هرچند که طرف مقابلش فردی باشد با شرایط خوب یا ایده آل. 

اما تازمانیکه پرونده رابطه قبلی در ذهن شما بسته نشود ودست از مقایسه برندارید ونتوانید معیارهای مثبت طرف همسرتان را ببینید نمیتوانید به ایجاد حس مثبت فکر کنید.

باسپاس از اعتمادشما

الهه دهقانیان

خانه توانگری طوبی


معرفی درس
ساختن رابطه عاطفی بدون شکست
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه