سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

جدايي از بهترين دوستم

پرسش

تاریخ ثبت : 04 اسفند 1397
543  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
چند سال پيش كه وارد كاري شدم با بهترين دوستم آشنا شدم، اوايل اصلاً با هم دوست نبوديم، اما به مرور صميمي شديم. چهار سال ازم بزرگتر بود و زودرنج، ولي به شدت مهربون. ازدواج كرده بود. خيلي دوستم داشت و در تولد هایم سنگ تموم ميذاشت. من هم همه سعي ام رو كردم كه رفيق خوبي باشم. تا اوايل همين سال كه يه مشكل خيلي بزرگ براش پيش اومد. رابطه ي ما هم از قبلش يه كم بالا پايين شده بود، چون گاهي فكر ميكردم رئيس بازي درمياره. از قسمتي كه اون كار ميكرد رفتم، بعدش مشكلش پيش اومد و سعي كردم كنارش باشم، اما دوستِ چند سال پيشِش كه خيلي صميمي بودند رو پيدا كرد. اكثراً من رو با اون مقايسه ميكرد كه اون رفيق تر بوده براش. خيلي بزرگ نمايي كرده بود به نظرم، هي ازش فاصله گرفتم، جفتمون با اختلاف چند روز از اون كار در اومديم و تا چند ماه ازش خبر نداشتم و حتي تولدش رو تبريك نگفتم، تا اينكه يه روز رفتم و ديدمش. ازم ناراحت بود. از اون به بعد در ارتباط بوديم و يک بار هم باهام كاري نداشت. خودش اومد طرفم و يك دفعه ديگه جواب زنگ هام و اس ام اس هام رو نداد. خوابش رو ميبينم و با تمام وجود دلم واسش تنگ ميشه.

مهمترین سوال :
بايد دقيقاً چه كار كنم كه به فكرش نباشم؟ چطور كنار بيام؟

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

زهرا محمدی
زهرا محمدی
08 فروردین 1399 ساعت 17:51

سلام 

امیدوارم زمانی که این پاسخ را می خوانید برایتان کارآمد باشد. 

نامه شما را چند مرتبه خواندم چیزی که در این موقعیت تجربه نشده یا شاید شما اشاره ای به آن نداشتید "گفتگو و مذاکره" با دوستتان بوده. 

به هرحال هر رابطه ای دچار چالش می شود و شاید مهارت ما همین رفع چالش های رابطه هایمان باشد که جای اینکه سریع سراغ حذف مسئله برویم ابتدا به دنبال حل آن باشیم. 

بین شما دو نفر سوتفاهماتی به وجود آمده است که در مورد آن تا به حال با هم صحبت نکردید. هرآنچه از ذهن تان گذشته در مورد یکدیگر را واقعیت تلقی کردید و طبق آن رفتار کردید. برای مثال اینکه بعضی وقت ها فکر می کردید به قول شما "رئيس بازي درمياره" یا اینکه مقایسه های شما با دوست سابقش را اینگونه برداشت کردید که "اون رفيق تر بوده براش" نمی خواهم بگویم همه اینها ساخته و برداشت ذهن شماست نه. اما می خواهم بگویم لزوما هم واقعیت می تواند اینگونه نباشد. پس بهتر است که در این مورد باهم صحبت کنید. در مورد مسائلی که پیش آمده است. 

به قول آقای دکتر زمانی که مسئله ای رخ می دهد ما می توانیم به حل مسئله فکر کنیم و راه های را امتحان کنیم که به حل مسئله مان کمک کند و اگر مسئله ای حل نشد شاید بتوانیم هضم مسئله فکر کنیم یعنی بخش هایی که خوشایند ماست را لذت ببریم و بخش های ناخوشایند را به عنوان بخش تغییرناپذیر طرف مقابل مان هضم کنیم و حالا اگر رابطه ای نه حل می شود و نه هضم می شود بهتر است حذف شود.

و زمانی که قرار است حذف شود به این معنی نیست که هیچ وقت یاد آن فرد در ذهن ما نخواهد آمد بلکه می توانیم خودمان به آنچه در مورد آن فرد به ذهن مان می رسد دامن نزنیم. به نظرم در این رابطه ای که به ان اشاره داشتید حرف های نگفته ای وجود دارد که شاید اگر بتوانید در مورد آنها با دوستتان صحبت کنید و احساسات تان را با ایشان مطرح کنید بتوانید بهتر خودتان و احساسات تان را مدیریت کنید. 

به شما پیشنهاد می کنم در موقعیت مناسبی بخواهید به صورت حضوری با ایشان صحبت کنید و در این گفتگو با الگوی fact، feeling، offer پیش روید. این الگو در روابط شما چه عاطفی، چه خانوادگی و حتی شغلی می تواند کمک کننده باشد.

fact: اشاره به اتفاقاتی که رخ داده است بدون برداشت شخصی شما. یعنی اتفاقات را همان گونه ای که رخ داده است بیان کنید نه برداشت شخصی خودتان از آن اتفاقات.

feeling: در مرحله ی بعدی به احساساتتان اشاره کنید و با کلمه ی "من" آغاز کنید. اینکه بگوییم "تو منو ناراحت کردی"، "تو عصبیم کردی" این جملات حالت سرزنشی و قضاوتی دارند ولی وقتی می گوییم من ناراحت شدم یعنی شاید واقعا قصد طرف مقابلمان ناراحت کردن ما نبوده. میتوانیم در این مرحله به نیازهایمان هم اشاره کنیم.

offer: در آخر ین مرحله میتوانیم خواسته هایمان (اعمالی که ما را به نیازهایمان می رسانند) را مطرح کنیم یا  در قالب سوال یا به صورت پیشنهاد تا طرف مقابل در این مورد هم نظر دهد.

حتما لازم است ترتیب این موارد در گفتگو رعایت شود گاهی وقت ها ممکن است با احساساتمان شروع کنیم و یا خواسته هایمان و این باعث می شود طرف مقابل ما در حالت دفاع کردن از خودش برود. 

برای مثال میتوانید اینگونه مطرح کنید:

مدتی که باهم آشنا شدیم کنارت احساس خوبی داشتم و از اینکه رابطه ای بین من و تو شکل گرفته بود خوشحالم  تا اینکه اتفاقاتی افتاد و من تو رابطه مون کم رنگ تر شد من از این بابت ناراحتم  به خاطر اینکه در مورد رابطه مون نتونستیم با هم صحبت کنیم و نمیدونم برات چقدر اهمیت داره و میخوای به چه شکلی ادامه داشته باشه. من نیاز دارم با همدیگه در این مورد صحبت کنیم . نظرت چیه؟


این شکل از گفتگو کمک میکند طرف مقابل حالت تدافعی نداشته باشد کمااینکه این گفتگو در نهایت به نتیجه ای ختم می شود.

واگر این رابطه را تمام شده می دانید و نمی خواهید در موردش صحبت کنید همانطور که اشاره کردم فراموشی کامل وجود ندارد. 

می توانید روابط عمیق تری با دیگر دوستان تان داشته باشید. 

به دنبال اهداف و برنامه هایتان باشید

سرگرمی هایی برای خودتان خلق کنید 

کلی لذت منتظر شماست که آنها را تجربه کنید بهتر است به مسیرتان ادامه دهید و متوقف نشوید.



باتشکر

زهرا محمدی- خانه توانگری طوبی




معرفی درس
بسته از بی ارزشی تا من ارزشمند
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه