من 8 ماهه با همکارم که طبق گفته خودش 10 ساله در فکر ازدواج با من بوده, ازدواج کردم و با حداقل ها زندگی رو شروع کردیم. حتی من به خاطر ادعای ایشون مبنی بر داشتن بدهی و نداشتن پس انداز عروسی هم نخواستم. متاسفانه ایشون عادت به پنهان کاری داره، موضوعات مهم و حتی ساده. وقتی معترض میشم که چرا دروغ گفتی؟ میگه من فقط راستش رو نگفتم. اخیرا متوجه شدم که حتی پس اندازی هم داره که هم به خانواده اش کمک میکنه هم اقساطش رو پرداخت میکنه ولی باز از دادن پول به من امتناع میکنه و وقتی به صورت غیر مستقیم بهش میگم که من میدونم پول داری، باز یه جوابی میاره و با قسم میگه که چنین چیزی نیست. من الان دچار چرخه معیوب بدبینی شدم و همش دلم میخواد گوشی و اطلاعات حسابش رو چک کنم. هرچند ممکنه به نتیجه ای نرسم. من خیلی دلخورم و به همین خاطر حتی نمیتونم باهاش ارتباط خوب داشته باشم

مهمترین سوال :
چه کار کنم تا بتونم همسرم رو قانع کنم که پنهان کاری و دروغ همه چیز رو خراب میکنه؟