سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

ترس از خیانت

پرسش

تاریخ ثبت : 08 اسفند 1397
613  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
سلام. من و همسرم یک سال است که ازدواج کرده ایم و قبل از آن یک سال با هم در رفت و آمد بودیم.
مشکل من این است که بسیار شکاک هستم و با اینکه چیزی از همسرم ندیدم، همش با ترس سراغ گوشیش میرم و چک میکنم که مبادا چیزی باشه. بسیار پسر مبادی آدابی هست و چشم چران نیست و در محل کار بسیار جدی، اما به تازگی متوجه شدم با یکی از همکار های قدیمی که پنج سال است در شرکت ایشان کار میکند، گفت و گوی صمیمی دارند، یعنی در این حد که ایشون رو تو صدا میزند و لحن صمیمی تری نسبت به بقیه کارمندها دارند، نه چیز بیشتر. همسر یکی از دوستان نزدیکش هم کلا برخورد صمیمی ای با همسر من دارد و من اصلا از این موضوع خوشم نمی آید، چون خودم آدمی هستم که حد و حدودم را میدانم. به نوعی، هر لحظه ترس از خیانت دارم. چون تنها موضوعی است که در نظر من قابل بخشش نیست. اما از این ترس، خسته شدم .

مهمترین سوال :
چطور خودم رو از دست این احساس منفی خلاص کنم؟

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

الهه دهقانیان
الهه دهقانیان
18 بهمن 1398 ساعت 18:57

باسلام واحترام

با توجه به توضیحاتتان واینکه با وجود زندگی با فردی که در رابطه تان تا کنون ثبات داشته اند وبا اینکه مشکلی در رابطه با ایشان نداشته اید اما شما نسبت به ایشان شک دارید ونسبت به روابطشان با دیگران حساسید میتواند احتمالا دلیل بر تله رهاشدگی شما باشد.
اگر شما تله رها شدگی یا ترک و طرد داشته باشید در کودکی دچار تجربیات عاطفی ناگواری شده‌اید. این زخم‌های التیام نیافته در بزرگسالی نیز بر افکار، احساسات و واکنش‌های رفتاری شما تاثیر می‌گذارد، اگر شما احساس طرد شدگی دائم یا تله رها شدگی دارید، گمان می‌کنید هرچقدر هم اکنون روابط شما خوب به‌نظر می‌رسد اما بالاخره تمام می‌شود. یا طرف مقابل شما عاشق فرد دیگری می‌شود یا بر اثر حادثه‌ای می‌میرد، یا طلاق می‌گیرد و یا …. 

بنابراین ممکن است راهکار شما برای اطمینان ار اینکه همسرتان شما را ترک نکند این باشد که با کنترل کردن ایشان احساس نگرانی خود را کم کنید. مثلامدام او را چک می‌کنید،به‌گونه‌ای او را وادار می‌کنید همیشه در دسترس باشد، همسرخود را مدام به بی‌توجهی و بی‌وفایی محکوم می‌کنید، برای ایشان هرکاری می‌کنید تا توجه و نظر او را به‌خود جلب کنید و … 

اما فردی که احساس طرد شدگی دائمی دارد، در همه روابط خود احساس نگرانی می‌کند و ثباتی در ارتباطات خود نمی‌بیند. چنین فردی حتی بالا و پایین شدن‌های طبیعی یک رابطه مانند ناراحتی، نارضایتی و دوری موقت را نیز نمی‌تواند تحمل کند، زیرا احساسات طرد شدگی را در او زنده می‌کند و در نتیجه واکنش‌های غیرطبیعی و اغراق‌آمیز نشان می‌دهد.

راهکار چیست؟

گام اول: بپذیرید که درگیر تله رهاشدگی هستید

پذیرش، کلید رشد است. شما نمیتوانید روی بهبود چیزی که نمیشناسید و ازش آگاه نیستید، کار کنید. در قدم بعد میتوانید بر روی چرایی و چگونگی به وجود آمدن آن نیز فکر کنید. فکر کردن در مورد و منشا پیدایش این مشکل میتواند شما را اذیت کرده و برای شما چالش برانگیز باشد. دلیل آن اینست که باید خاطراتی را از کودکی مرور کنید که شاید زیاد هم خوشایند نباشد. ولی بسیار کلیدی و سازنده است.

گام دوم: به هیچوجه تکذیبش نکنید

تکذیب باعث حادتر شدن داستان میشود. تکذیب باعث میشود که به خودتان بیشتر صدمه بزنید.

گام سوم: علایم رو بشناسید

فکر میکنید شما درگیر تله رهاشدگی نیستید؟
احساس رهاشدگی خودش را به طرق مختلف نشان میدهد. احساس عدم امنیت، حسادت، احساس نیاز همیشگی به چیزی یا کسی، چسبیدن به دیگری همگی میتوانند از نشانه های ترس از رهاشدگی باشند. این افراد معمولا درگیر رابطه ای میشوند که طرف مقابل حضور کمی دارد و یا به رابطه متعهد و پایبند نیست.
طرز تفکر بدین صورت است: (اگر یک رابطه ی واقعی در میان نباشد در آنصورت کسی نمیتواند شما رو ترک کند)
علامت دیگر به اینصورتست که: اگر شما در وفاداری کامل به رابطه باشید، شما اولین کسی هستید که ترک میشوید!

گام چهارم: راهکار مقابله به مشکلاتی که پیش می آید

مهم است که وانمود نکنید رهاشدگی به شما صدمه ای نزده است. به وقتش اینکار رو کرده است! درست و حسابی هم اینکار رو کرده است. اما نباید خودت رو سرزنش کنی. تو مسئول این رهاشدن نیستی. نباید عزت نفست را از دست بدهی. غمگین نشو.
پس چه کنم؟ فقط ببینش، ازش آگاه شو، میتوانی کمی ناراحت بشی (شایدم عزاداری کنی) سپس رهایش کن برود!
مشکل رو آزادش بگذار که رها شود. به هیچ وجه با آن درگیر نشو.
اینو از یاد نبر: تو با حادثه یکی نیستی

گام پنجم: ازچشمان بزرگترها نگاه کن

از دید یک کودک، مادر یا پدر با من رفتاری داشته است که مطابق میل من نبوده و احساس امنیت نکردم. ناراحت شدم. اما..
آنها هم خودشان درگیر دست و پنجه نرم کردن با یک رابطه عاطفی بودند. و البته مشکلات خودشان را داشتند. ولی من پدر و مادری رو میدیدم که زیاد با هم دعوا میکرند! الان که بزرگ شدم، میتوانم دنیا رو از دید بزرگترها ببینیم و حتی از والدین کمک بگیرم تا بهتر بتوانم درکشان کنم و پروسه خود-درمانی خودم رو بهتر پیش ببرم. به عبارتی از این طریق به خود-درمان شدنِ خودم کمک میکنم.

درنهایت  عزت نفست را بالا ببر 

وقتی تو به راستی ارزش های خودت را ببینی و تحسینشون کنی، احساس قدرت میکنی.

  •  از خودت واکنش اتوماتیک نشان نمیدهی
  • رفتارهایی از روی عصبانیت و بدون کنترل نشان نمیدهی
  • با خودت و درونت به صلح بیشتری میرسی

عزت نفس بالا به این معنی نیست که کسی در زندگیت نمی آید و نمیرود. بلکه معنیش اینست که تو از رفتن دیگران آسیب خیلی کمتری میبینی.

توجه کنید: این که دیگران ما را ترک میکنند هیچ ربطی به آنها یا به احساسی که من نسبت به آنها دارم، ندارد. همه این مشکلات به خاطر کمبود علاقه من به خودم است! یعنی من خودم را به اندازه کافی دوست ندارم و عاشق خودم نیستم.

بهتر است درمان با حضور یک درمانگر باشد.

باسپاس از اعتماد شما 

الهه دهقانیان

خانت توانگری طوبی


معرفی کتاب
زندگی خود را دوباره بیافرینید

معرفی درس
بسته رهایی از تنهایی و مهرطلبی
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه