سلام. دختری هستم ۲۵ساله که چند ماهی هست با پسری تو محل کارم آشنا شدم و رابطه خوبی داشتیم. بعد از ۳ ماه پدرش به طور اتفاقی فوت کرد و کاملا از نظر اخلاقی تغییر کرد. خیلی ناراحت شد و به خاطر اینکه پسر بزرگ خانواده است تمام مسئولیت به دوش ایشون افتاد. دیگه کمتر واسه من وقت میذاره و بهم گفته یه کم صبر کنم اوضاع بهتر بشه. بعضی وقتها خیلی خوبیم و همه چیز مثل قبله، اما بعضی وقتها، مخصوصا پنج شنبه ها که میرن سر مزار همه چیز خراب میشه. البته من هم مادرم فوت کرده و کاملا درکش میکنم که شرایط الان سخته، ولی بعضی وقتا واقعا نمیدونم دوستم داره یا نه؟ وقتی باهاش حرف میزدم میگفت میخوام از شهرمون نقل مکان کنند بروند به یک شهر دیگه. بعد تو دیدار بعدی که ازش پرسیدم چرا اسمی از من نیاوردی که باهم نقل مکان کنیم، بهم گفت اسم خودم رو که بردم، هرجا من باشم توهم هستی. ولی بعضی وقتها واقعا نمیدونم دوستم داره یا نه؟ من مهندس کامپیوتر هستم و ایشون کارشناس حقوق. ماشین سنگین دارند و بعضی وقتها مرتب میگه من اگه کنارت نیستم درگیر کارهای ماشینم و کارهای دیگه

مهمترین سوال :
با این شرایط آیا میتونم به عشقش اعتماد کنم؟ آیا باید منتظر روزی بمونم که بخواد رابطه رو جدی و رسمی کنه؟