سلام

نامه شما را خواندم

به نظرم این شکل ارتباطی که مدام بخواهید مراقب فردی باشید تا ناراحت و رنجیده نشود می تواند از شما انرژی زیاد بگیرد کما اینکه رابطه به شکل صفر و صدی، سیاه و سفیدی می رود: احساس شدید و عاشقانه و دعواهای شدید و ظاهرا از شکل اعتدال خارج می شود. 

سوال من از شما این است چه چیزی باعث می شود فردی رفتار ناکارآمدش را مدام تکرار کند؟  اینکه ایشان در موقعیت هایی که لازم است باهم گفتگو کنید تا مسئله ای حل شود قهر می کنند می تواند نشان از چه چیزی باشد؟ شما چه رفتاری نشان می دهید در برابر قهرهای ایشان که این رفتارشان تقویت می شود؟ 

به نظرم با این جمله که " اگر این کار رو نکنم، میگه تو من رو رها کردی و دوست نداری و احساس طرد شدگی بهش دست میده." دست به کنترل شما می زنند کما اینکه این باور خودشان را هم تقویت می کند که اگر فردی تورا دوست دارد باید همیشه تو را نوازش کند در غیر این صورت به نتیجه ای متفاوت می رسد و این نتیجه گیری می تواند لزوما درست نباشد.

بهتر است به جای انجام رفتارهایی که باور ایشان را بیشتر تقویت می کند بالغانه تر رفتار کنید و اجازه دهید با پیامد رفتارشان روبرو شوند. به نظر شما آیا قهر کردن، سکوت های طولانی مدت، لجبازی، وابستگی بیش از حد یا حتی استقلال نمایی اینها راه حل هستند یا رفتارهایی هستند که بیشتر کمک می کنند فقط احساسی که آن لحظه تجربه می کنیم کم شود نه اینکه مسئله ما حل شود. شما دقت کنید در زمانیکه ایشان ناراحت می شوند و قهر می کنند شما دست به رفتارهایی می زنید تا احساس ناراحتی ایشان کم شود درواقع آن فکر و باوری که در ذهن ایشان است که ناراحت شان کرده است با رفتار شما پاداش می گیرد و روز به روز قوی تر می شود. 

شما می توانید جای نوازش ایشان، بالغانه صحبت کنید و با کمک هم به دنبال حل مسئله باشید. درواقع رفتارهای که باعث رنجش هم می شود را به چالش می کشید تا اگر در این رابطه نیاز به تغییری احساس می شود هر دو در موقعیت های بعدی تغییرات لازم را در نظر داشته باشید تا اینکه یک مسئله مدام در شرایط متفاوت تکرار می شود و باعث رنجش تا شود و با نوازش کردن فقط ناراحتی آن لحظه کم می شود و باز در موقعیت بعدی با عامل برانگیزان دیگری آن باور تحریک می شود و موجب ناراحتی ایشان می شود و این لوپ معیوب همینطور ادامه پیدا می کند. 

پس لازم است در فرصتی مناسب با ایشان صحبت کنید و بخواهید فکری که باعث ناراحتی ایشان متوجه را پیدا کنید. برای مثال از ایشان بپرسید در فلان موقعیت که ناراحت شدی چه فکری کردی؟ و بعد به چالش با آن فکر بپردازید که آیا واقعا آن اتفاق افتاده است یا فکر و برداشت و تفسیر ایشان از آن موقعیت بوده است؟ در چه موقعیت های دیگری بیشتر از اینکه اتفاق رخ داده ایشان را برنجاند برداشت و تفسیر ایشان است که موجب ناراحتی شان می شود؟ 

بالغانه رفتار کردن شما، گفتگو کردن در این مورد، خواندن کتاب زندانیان باور ترجمه زهرا اندوز انتشارات ذهن آویز  و همینطور کتاب بسیار کاربردی و مفید زندگی خود را دوباره بیافرینید ترجمه دکتر حسن حمیدپور انتشارات ارجمند می تواند به شما کمک کند تا باعث تقویت افکار ایشان نشوید.

باتشکر

زهرا محمدی- خانه توانگری طوبی