سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

سردرگمی در انتخاب،ازدواج و.....

پرسش

تاریخ ثبت : 21 اسفند 1395
6,429  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
سلام
آقای دکتر مساله ای که هست اینه که بعد از مدت ها مخالفت برای دیدن خواستگار و ندید رد کردن. با اصرار خانواده و اینکه چرا نمیخوام ازدواج کنم و شاید هم بعد از شنیدن صبحت های شما در سمینار توانگری و صحبت های قبلیتون اجازه دادم که یه خواستگار بیاد.
پسری که معرفی شده بود از دوستان داماد مون هست و یکی از دوستانش یکسال تفاوت سنی داریم متولد 72 هستن و لیسانس آی تی دارن در حال حاضر شاغل اینطور که گفتن یک مغازه دارن، پدرشون سال 90 فوت شده مادرشون شاغل 3 تا فرزند هستن و ایشون فرزند اول خانواده و ( قطعا قصد ازدواج دارن)

در مورد خودم اینکه 23 ساله و الان ترم آخر دانشگاه هستم و قصد ادامه تحصیل دارم و خیلی فکر کردم و میخوام بجای رشته ی خودم (مهندسی نرم افزار ، روانشناسی بخونم)
خیلی دوست داشتم و دارم که سرکار برم هیچوقت نشد که برم ، امسال که میاد کنکور ارشد میرم اما دانشگاهی که میخوام قبول نمیشم چون فرصت خوب خوندن نداشتم می مونه برای سال بعد.
انقدر حرف دارم که نمیدونم چی باید بگم چی بمونه.
دیروز که با خواستگارم صحبت کردم خیلی حرفارو یادم رفت بگم با اینکه استرس نداشتم حتی ذوق و هیجان هم نداشتم در حالیکه من که اولش ندیدم ولی میگن پسر انقدر استرس داشته که نگو آخر صحبت هامونم دیگه کم اورده بود از خجالت که حرف نزد.
یکسری حرف ها فقط ز ده شد در مورد درس و ادامه تحصیل و اینکه شغلشون چیه و خونه میخوان بخرن یکم درمورد خانواده حرف خاصی زده نشد.
حتی من هرچی گفتم مثل همین ادامه تحصیل خندیدن گفتن که مشکلی ندارن و اینکه منظورم بعد از ساخت زندگیه دیگه ! منم چیزی نگفتم.ولی من برای رسیدن به خواسته هام تلاش میکنم.
اینکه دوست داشتم برم سرکار برای این بوده که خیلی وقتا خجالت میکشیدم برای خریدن یه لباسی که دوست داشتم به پدرم بگم پول میخوام.
من چندوقته پیش ،پیش روانشناس هم رفتم و حرف زدم از نگرانی هام و یکم بهم کمک کرد.
من دوستان زیادی دارم و لی دوست خوب و صمیمی چندتا بیشتر ندارم.ولی خب هستن هم دانشگاهی هایی که پسر هم هستن من حتی با علیرضا خیلی صحبت کردم(اینو قبول دارم که بعد از ازدواج خیلی مسائل تغییر میکنه )
من حتی انقدر ترس دارم با اینکه خودمو خوب میشناسم و میدونم اشتباهی نمیکنم و نکردم پیام هایی که تو گوشیم بوده حذف کردم:)) تو همین دو روز
در مورد حجاب پرسیدم گفتن خیلی نمیشه سخت گرفت ولی خب چادر دیگه
و اینکه مذهبی هستن
اما من با وجود اینکه در یک خانواده ی مذهبی بزرگ شدم هیچوقت عقاید پدر و مادرم و خواهرم با من جور نبود.
این ترس هارو بخشی شو از مادرم میبینم که همش به این فکر هستن که من ازدواج کنم و به این فکر خب ازدواج کردی هنوز میخوای با دوستات معاشرت داشته باشی؟
خب یعنی من با ید با همه قطع رابطه کنم.
من با یه وقتایی میگم دوست دارم برم بیرون و میرم مادرم میگه یعنی تو اینهمه میری دانشگاه میای حال و هوات عوض نمیشه
بخدا وقتی میرم دانشگاه فقط میرم سرکلاس و خسته میام خونه.
من خیلی وقته حوصله ندارم.
از دیشب تا حالا همه چیز آوار شده رو سرم فقط بغض میکنم.
حتی بعضی از دوستام میدونن که من به فکر ادامه تحصیل تو یه کشو ر دیگه ام هستم:))) با این وضعیت دارم بیخیال میشم کم کم.
هرچی خواستگار برا من میاد مذهبی هستن( خوبه حداقل از طلبه ها بهتره که میومدن)
من اصلا نمیتونم تصمیم بگیرم
از نظر قیافه هم بد نبودن یعنی به نظرم خوب بود شاید هم چیزی که من میخواستم نبود اما به این مورد ایرادی نگرفتم
امروز خیلی اتفاقی وقتی با دوستم داشتم میرفتم ایشون و با دامادمون دیدیم که بعدش دوستم گفت زیاد بهت نمیاد بیشتر فکر کن
احساساتی هستم حتی دیروز میگفتن ما رسم نداریم گل ببریم اینو چقدر امیدوار کردن که گل هم خریده اومده امروز آدرس برا تحقیق هم فرستاده بود برای دامادمون.
من باید تو همین دو روز جواب بدم بهشون.
نمیخوام معطل من باشن شاید هم جواب مثبت دادم که برای جلسه ی دوم بیان.
ولی مشاوره رو هم ترجیح میدم که اصلا مطرح نکردم.
من نمیدونم چی میخوام.
حتی معیارهام رو هم برای ازدواج دیگه نمیدونم
اگر مهمه تیپ شخصیتی من ENFJ هستش .
امیدوارم زودتر جوابم رو بدید
از این بلاتکلیفی امیدوارم بیام بیرون.
من تغییر کردم حداقل این مدت خیلی یاد گرفتم ازتون.
این گیجی دلیلش نمیدونم چیه خیلی دلیل میتونه داشته باشه

هنوز هیچ جوابی نداده خواهر و برادرام میگن مبارکه میگم توروخدا انقدر نگید هنوز خبری نیست حداقل زمان لازم دارم
انگار موندم رو دست مامان بابام والا

مهمترین سوال :

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

ویدا چیتگر
ویدا چیتگر
23 اسفند 1395 ساعت 13:57

سلام به شما مهدیه خانم عزیز

آنچه مرقوم فرموده بودید را خواندم و در پاسخ توجه شما را به چند نکته ی مهم جلب می کنم:

1- تصمیم گیری برای ازدواج در چنین شرایطی امکان خطا را بالا می برد.

2- از ایشان و خانواده مهلت بخواهید تا بیشتر فکر کنید. با توجه به به تایپ تون ممکن است افکارتان را بیان نکنید و به جای آن احساسات خود را برزو دهید که این می تواند در چنین شرایطی که همه انتظار دارند که ازدواج کنید، به نفع تان نباشد. در فشار بیشتر از طرف اطرافیان خیلی احتمال دارد که موارد مختلف و جزییات موضوع  را به درستی نتوانید شناسایی کنید و به کلیت موضوع اکتفا کنید و یک تصمیم کلی اتخاذ کنید که در آینده احتمال پشیمان شدن هم هست. 

3- اینکه ملاک و معیارهای ازدواج تان را هنوز برای خود مشخص نکرده اید، بخشیش به دلیل این است که با خواستگاران پشت هم غافلگیر شده اید که در بعضی خانواده ها و با اعتقادات خاص خود ، این شرایط طبیعی هم هست. 

در مهلت زمانی که درخواست می کنید، ویژگی های خود را به درستی ارزیابی کنید که در وحله ی اول شما یک برونگرایید و با داشتن ارتباطات تان انرژی می گیرید ولی با سبک زندگیی که از نظر ارزش های شخصی تان برای خودتان کاملا مشخص است و برای آینده ی خود ایده هایی هم دارید . شما در واقع یک فرد ایده آلیستی هستید که ترجیح می دهید در زندگی به دنبال علاقه مندی ها و استعدادهای شخصی خود باشید تا قاعده مندی های دیگران خب این خیلی هم عالی .

4- با دانستن تیپ شخصیتی و ترجیحات روانی خود، بهترین برنامه ریزی برای شما آن است که معیارها و ملاک های خود را برای ازدواج و برای انتخاب فرد مناسب ( از نظر شما ) مشخص کنید و آن را به بهترین نحو به خانواده ابراز کنید این فرایند مستلزم داشتن وقت و زمان است. پس همانطور که گفته شد، مهلت بخواهید برای " فکر کردن " و " تصمیم گرفتن " که اصلا  آیا می خواهید الان ازدواج کنید  یا در زمان مناسب تری با آگاهی و پختگی و بلوغ بیشتر ؟ یا اگر می خواهید الان ازدواج کنید، ایا این شخص فرد مناسبی برایتان هست یانه ؟ 

(دانستن تیپ شخصیتی فرد مقابل کم اهمیت تر از دانستن تیپ شخصیتی خودمان نیست و چه بسا به لحاظی مهم تر )

5- در مورد ادامه ی تحصیل در داخل و خارج از کشور فکر کنید که چه امکاناتی را برای این امر دارید و چه امکاناتی را می توانید در این رابطه ایجاد کنید.

دوست عزیز شما مجبور به ازدواج نیستید اگر این تمایل و کشش را نسبت به ایشان در همین ابتدای امر ندارید( یادتان باشد جذابیت فیزیکی اولین ملاک برای یک رابطه است که پس از آن موارد یکی یکی به آن افزوده می شود و ارتباط به سمت شکل گیری بهتر و جدی تر شدن ، حرکت می کند.

البته خلاف جهت تمایلات و پیش فرض ها  و دیدگاه ها و باورهای خانوادگی حرکت کردن سخت است ولی با رفتارهای بالغانه (مشخص شدن مسیر و انتخاب های خود) و بهترین شیوه ی انتقال و ارتباط ، این سختی راه کمی تعدیل خواهد شد.

بلوغ های ششگانه در ازدواج را بررسی کنید

1-  بلوغ شخصیتی : مباحث مربوط به شخصیت سالم به بحث بلوغ شخصیتی مربوط میشوند . مثل خودکم بینی , خود شیفتگی : برای مثال : چه تصویری فرد از خودش دارد و شما از خودتان دارید , مدام فکر میکند زشت است , به شکل افراطی از شما تعریف میکند , خودش را کم میبیند و شما را خیلی بالا , حسود است و میخواهد شما را پایین بکشد / بحث کمال طلبی و../ بحث استقلال شخصیتی فرد از خانواده اش : آیا بند نافش بریده شده از مادر و فردیت شکل گرفته است یا از خودش تفکر ندارد و ... 

2-بلوغ عاطفی : بخشی از بحث بلوغ عاطفی به شناخت هیجان ها و هوش عاطفی برمیگردد : شناخت هیجان های خود و دیگران و انتخاب بهترین واکنش .فرد بخش عاطفی خود را بشناسد , بداند چرا از یک فرد خوشش میاید , مثلا بار گذشته خوش آمدن های قبلی چه شد و ... و بتواند تشخیص دهد که الان در چه وضعیتی قرار دارد , مضطرب است , خوشحال است یا غمگین است , مثلا وقتی فرد غمگین است چه کار میکند و چطور مدیریت میکند این عواطف را ؟ و شناخت عواطف دیگرا ن و کنترل این عواطف . در تعریف هوش عاطفی میتوان عنوان کرد : در مقابل فرد مناسب , در جای مناسب , به دلیل مناسب , و به طریق مناسب , واکنش نشان بدهیم 

3- بلوغ ج.ن.س.ی : آگاهی ج.ن.س.ی به این بخش مربوط میشود , سلیقه ها , که از حرف ها , تیپ زدن ها , عطر و شوخی ها و پوشش و .. میتوان تشخیص داد 

4-بلوغ معنوی : سبک دینداری فرد مشخص باشد , درک سبک دینداری طرف مقابل و احترام به یکدیگر در این بخش 

5-بلوغ مالی : درآمد , دانش مالی فرد , سبک زندگی فرد , اخلاق مالی و... 

6-بلوغ اجتماعی : شغل فرد , موقعیت اجتماعی که به کار و خانواده مربوط است , سربازی و ... 

با تشکر از اعتمادتان پاسخگوی سوالات بعدی شما خواهم بود.

ویدا چیتگر - کارشناس ارشد روانشناسی - خانه ی توانگری 


معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

پاسخ پرسشگر

23 اسفند 1395 ساعت 14:11
سلام خيلي ممنونم از اينكه سوالم رو پاسخ داديد😊🙏 يه مشكل ديگه اينكه هميشه بايد براي جواب رد دادن دليل قانع كننده اي داشته باشم و من خيلي وقت ها نميتونم دليل بيارم يا دلايل من براي اطرافيانم اهميتي نداره و قانع كننده نيست. و الان هم جوابم منفي بود چون از من جواب خواسته بودن و ميخواستن تو دو سه روز جواب بدم كه من هم جواب دادم. اما هنوز ميگن كه دليل بگو كه ما بهشون بگيم.
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه