پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
همراه گرامی
نوشته شما را خواندم.
بحث لغزش و خیانت موضوعی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت و بدون اینکه بطور کامل حل شود به زندگی عادی بازگشت.
در شرایطی مثل شرایط شما ابتدا باید مطمئن شوید که خیانت رخ داده است یا خیر که اطمینان به این مسئله بخاطر انکار زیاد همسرتان و عدم اثبات از طرفشما، بسیار مشکل است.
به نظر بنده به جای اینکه انرژ ی روانی خودتان را صرف فکر کردن به موضوعی کنید که در صحت و صغم آن شک دارید، سعی کنید به فکرتان جهت دیگری بدهید که به رفتارهای کارآمدتری منجر شود.
اغلب اوقات پیشت رفتارهایی که انجام میدهیم نیازی پنهان است. خوب فکر کنید ببینید آیا نیاز خاصی توسط شما در زندگی همسرتان ارضا نمیشده که ایشان احتمالا دست به چنین کاری بزنند؟ آیا امنیت به قدر کافی در زندگی و رابطه شما وجود دارد؟
فرموده بودید زندگی بسیار خوبی دارید و همسرتان مردی کاملا موجه است. آیا به واقع اینگونه است ؟
بسیاری از زوج های دچار خیانت ، از زندگی بسیار خوب خود قبل از خیانت می گویند، اما بعد از گذشت چند جلسه مشاوره مشخص می شود که نه تنها زندگی خوبی نداشته اند بلکه این زندگی سرشار آشفتگی ها و چالش های حل نشده بوده است که زن و شوهر آن ها را بدون حل باقی گذاشته اند. من به همه ی زوج ها توصیه می کنم مشکلات خود را حل کرده و سعی نکنند آن ها را فراموش کنند. اگر با همسر خود بر سر موضوع کوچکی اختلاف دارید به شیوه ای مسالمت آمیز بدون اطلاع دیگران به حل آن مشکل بپردازید. مشکلات حل نشده تبدیل به اختلاف می شوند، اختلافات شکل پیچیده به خود می گیرند و باعث دور شدن زن و شوهر از یکدیگر می شوند.وقتی بین زوج فاصله بیفتند ،نفر سوم به راحتی می تواند وارد رابطه ی آن ها شود.
خوب کاوش کنید و ببینید مشکلات هرچند کوچکتان اساسی حل میشده و یا برای جلوگیری از بحث و دعوا بر آن سرپوش نهاده و دیگر به آنها نمیپرداختید؟
مسئله دوم احساسات عمیق تر همسر شماست. وقتی با مردانی که به همسران خود خیانت کرده اند صحبت می کنم ، بیشتر آن ها از یک موضوع شکایت دارند :«در رابطه با همسرم احساس قدرت نداشتم». اغلب آن ها از اینکه دائماً با مرد یا مردان دیگری مقایسه شده اند می گویند، بسیاری از آن ها از نیازهای بیش از حد همسرانشان گله دارند. اینها هیچکدام قضاوت نیست بلکه تجربه من از مشاوره با زوج هایی است که خیانت دیده اند.
توصیه میکنم کنار هم تصمیم بگیرید. به همسرتان امر و نهی نکنید و نیازهایتان را با توان او هماهنگ نمایید.
اما در حال حاضر مسئله مهم احساس شماست که نه میتوانید بپذیرید ایشان به شما خیانت نکرده و نه میتوانید بپذیرید که خیانت دیده اید.
پیشنهاد میکنم خیلی بالغانه باز هم با همسرتان گفتگو کنید. به ایشان فضا بدهید تا بتواند به راحتی و بدون حس تهدید خودافشایی کند. به ایشان اطمینان بدهید که حتی اگر چنین باشد با کمک یکدیگر راه حلی برای این مسئله پیدا خواهید کرد.
استدلال ها و دلایلش را محترم بدانید و به دفاعیاتش از خود ارزش بدهید.
پس از آن اگر همچنان ایشان بر سر مواضع خودش پافشاری کرد شما دو راه بیشتر ندارید.
یا اینکه با این افکار مبارزه کنید ( با تکنیک هایی مثل توقف فکر ویا مشغولیت های ذهنی دیگر) و اجازه ندهیدشکل وسواس گونه به خود بگیرد. و یا از یک زوج درمانگر خبره کمک بگیرید.
ضمن اینکه میتوانید با عمیق شدن به درونیاتتان دلایل اینهمه حساسیت روی مسئله خیانت را نیز پیدا کنید.
البته که خیانت بطور کلی مسئله ای آزارنده و مشکل ساز هست. اما آیا در حوزه زندگی شما در کودکی و در اطرافیانتان همجین موردی تجربه کرده اید؟ و یا حتی مواردی مثل دروغ گویی یا پنهان کاری؟ در خودتان عمیق تر شوید و ببینید وقتی به خیانت فکر میکنید چه حسی در شما برانگیخته میشود و آیا خاطره ای در کودکی سراغ دارید که همچین حسی تجربه کرده باشید؟
جواب دادن به این سوالات به شما کمک زیادی خواهد کرد برای حل مشکلتان.
از اعتمادتان به مجموعه ما سپاسگذارم
سارا میرزامحمدی