سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

داشتن یک رابطه خوب

پرسش

تاریخ ثبت : 30 اردیبهشت 1398
998  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
سلام 37 سال سن دارم، مجردم و کارمند هستم و شرایط زندگی معمولی دارم با پدر مادر زندگی میکنم، 3 بار رابطه طولانی که به ازدواج ختم نشده داشتم، حدود 2 سالی هست که که هر شخصی وارد زندگیم میشه به هر دلیلی کوچک و بزرگی خیلی راحت کنارش میزارم و تلاشی برای ادامه رابطه نمیکنم حتی از کسی که خیلی خوشم اومده باشه، یکی به خاطر ظاهرش یکی به خاطر نوع رفتارش، یکی به خاطر شرایط مالی و ... توی این دو سال حدود 4 نفر خواستن که رابطه جدی با من داشته باشن ولی من نخواستم و قبول نکردم به خاطر همون دلایلی که بالا ذکر کردم، ترجیح دادم الکی خوش بگذرونم تا اینکه روی 1 نفر سرمایه گذاری کنم و این داستان داره منو اذیت میکنه، البته یه چیزیم هست خودم از اول فکر میکنم با این آدم به جایی نمیرسم.
بیشتر به این فکر میکنم که نکنه تو این سن آدم دلخواهمو پیدا نکنم و تنها بمونم، تمایل به ازدواج دارم ولی دلم میخواد همسرم 90% به اون چیزی که ایده آلم هست نزدیک باشه.
ترس از تنهایی در پیری رو دارم و بهش فکر میکنم، در کل حال دلم خوب

مهمترین سوال :
میخواستم لطف کنید بنده رو راهنمایی کنید که برای داشتن رابطه خوب از خواسته هام چشم پوشی کنم ، روابطه رو به چه سمتی ببرم اصلن دارم درست رفتار میکنم؟اعتماد کنم و سرمایه گذاری کنم رو انتخابم؟

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

شایان غدیری
شایان غدیری
28 تیر 1398 ساعت 21:09

سلام خدمت شما

مرقومه تان را خواندم. پاسخِ متناسب با پرسش هایی که مطرح نمودید مستلزم بررسی و ارزیابی جامع و دقیق وضعیتی ست که در آن قرار داشته و شرایطی ست که در گذشته تجربه نموده اید. یکی از مواردی که در متن به آن اشاره نمودید تجربه سه رابطه طولانی مدت در گذشته بوده که به بیان شما منجر به ازدواج نشده است. این روابط در چه بازه زمانی و در چه فاصله زمانی از یکدیگر بوده اند؟ شروع و پایان هر یک از این روابط ، تحت تاثیر چه عوامل و موانعی آغاز و به اتمام رسیده است؟ چه شباهت ها و تفاوت های احتمالی در هر یک از این سه رابطه می بینید؟ پاسخ به این پرسش ها در راستای تشخیص و شناسایی الگوهای تکرار شونده ی احتمالی ایست که در انتخاب های خود بر می گزینید.

در بخش ابتدایی متن نوشته اید: 

« حدود دو سالی هست که هر شخصی وارد زندگیم میشه به هر دلیلی کوچک و بزرگی خیلی راحت کنارش میزارم و تلاشی برای ادامه رابطه نمیکنم حتی از کسی که خیلی خوشم اومده باشه، یکی به خاطر ظاهرش یکی به خاطر نوع رفتارش، یکی به خاطر شرایط مالی و ... توی این دو سال حدود چهار نفر خواستن که رابطه جدی با من داشته باشن ولی من نخواستم و قبول نکردم به خاطر همون دلایلی که بالا ذکر کردم »

در این دو سال اخیر چه تغییراتی را به لحاظ احساسات ، افکار و موقعیت زندگی در خودتان مشاهده می کنید که با قبل از آن متفاوت می باشد ؟


به نظر می رسد شکل پاسخ هایتان به درخواست جدی ارتباط افراد با شما در این دو سال اخیر متفاوت بوده است و آدم ها را به دلایلی که اشاره نمودید به راحتی کنار می گذارید. بیان نمودید دلایل شما برای نپذیرفتن این درخواست ها مواردی بوده که در بالا نوشته اید؛ با این حال به نظر می رسد دلایل اصلی و قابل بررسی دیگری نیز در کنارگذاشتن این روابط  و عدم تلاش برای ادامه آن تاثیرگذار بوده باشند. که البته این عوامل ، اکنون از دسترسی من برای ارزیابی های بیشتر و دقیق تر به دور هستند.

در بخشی از متن نوشته اید: 

خودم از اول فکر میکنم با این آدم به جایی نمیرسم.

این فکرِ به بیان خود : به جایی نرسیدن با این فرد از اول رابطه ، تحت تاثیر چه چیزهایی هستند؟ وقتی در شروع رابطه ای هستید چه افکاری نسبت به خودتان ، آن فرد، و رابطه در ذهن تان تداعی می شود؟ چه ارتباطی میان این افکارو نتیجه گیری ها در روابط اخیرتان ، با الگوهای سه رابطه گذشته وجود دارد؟

نوشته اید:

تمایل به ازدواج دارم ولی دلم میخواد همسرم نود درصد به اون چیزی که ایده آلم هست نزدیک باشه. 

به نظر می رسد نیاز شما به داشتن یه دلبستگی امن در تمایل به ازدواج ، با انتظاراتی که برای رسیدن به این نیاز دارید در تضاد هستند. تعارض میان نیازها ، انتظارات و شیوه های رسیدن به این نیازها ، موجب بخش مهمی از احساس ناخرسندی در شما شده است. این را چطور می بینید؟ این میزان از اطمینان یابی در رسیدن به ایدال هایتان را چطور ارزیابی می کنید؟ 

به هر شکل شما در سی و هفت سالگی دغدغه ها ، نیازها و احساساتی دارید که مهم و قابل توجه هستند. با این حال ایدآل هایتان برای رسیدن به این نیازها چه چیزهایی می باشند؟ که می خواهید همسر آینده تان به نود درصد از این ایدال ها نزدیک باشند؟ چه تناسب و یا تفاوت هایی میان این ایدال ها و واقعیت هایی که اکنون با آن مواجه می شوید وجود دارد؟ قبلا هم در سه رابطه گذشته خود چنین معیارها و ایدال هایی را داشته اید؟ یا در دو سال اخیر وزن متفاوتی به خود گرفته است؟

از نظرتان چقدر ترس از ناکامیِ دوباره ، شما را به ترسیم احتمالی انتظارات و ایدال های محفاظت کننده برای عدم ناکامی بیشتردر رابطه سوق داده است؟ 

رابطه خوب از دیدگاه شما چه رابطه ای هست؟ خوب بودن نگاهی نسبی و معطوف به ظرفیت ها ، محدودیت ها و بالقوه های هر فرد است و هر چند من نمی توانم خوب بودن را برایتان ترسیم کنم؛ با این حال این نکته حائز اهمیت است که برای رسیدن به نیازتان به دلبستگی امن، تنها نبودن و تمایل به ازدواج؛ ظاهرا خواسته هایی را دنبال می کنید که شما را از این نیاز دور کرده و به تنهایی و ترس بیشتر سوق میدهد. 

اعتماد کردن شما در روابط احتمالی آتی ، البته با گفتن من شکل نمی گیرد. به نظر می رسد مساله چیزهای مهم تر و عمیق تری هستند که شما را از اعتماد به انتخاب هایتان دور کرده است. در کنار نیاز به دلبستگی ، نیاز به خودمختاری و توانایی نسبی در انتخاب هایتان، موضوعات مهمی هستند که احتمالا در قسمتی از نیازهای اساسی شما آسیب دیده است. در برخی مواقع ، معیارها و خواسته های نامنعطف و ایدال گرایانه در یک رابطه عاطفی؛ شیوه هایی برای کاستن از ترس ها و نگرانی هایمان برای اشتباه نکردن ها ، تنها نماندن ها و آسیب ندیدن های احتمالی دیگر است.

با این وجود به نظر می آید این شیوه های قطعیت طلبانه ، موقتا نگرانی هایتان را بابت ناکامی کم می کند و در ادامه شما را به نارضایتی بیشتر می کشاند. من به آن می گویم : معیارهایی برای انتخاب نکردن. به نظر می رسد معیارهای شما برای انتخاب نکردن ، قوی تر از معیارهای شما برای انتخاب کردن است. و این موضوع احتمالا نگاه شما را از کلیت یک رابطه و نسبیت های آن ، به جزییاتِ ناکام بخش آن رابطه سوق می دهد. هر چند توجه به برخی جزییات در انتخاب هایتان ضروری و مهم خواهند بود؛ با این حال زمانی که پرداختن به این جزییات، شما را در یک الگوی تکرار شونده به ناخرسندی می کشاند ممکن است شیوه های ناکارامدی برای انتخاب هایتان در تجربه نیازهایتان باشند. 

بنابراین مساله بیش از آنکه صرفا پرداختن به ازدواج و یا چشم پوشی کردن از خواسته هایتان باشد؛ ناهمخوانی میان نیازهای اساسی ، خواسته ها، انتظارات ، محدودیت های واقع بینانه زندگی و شیوه های رسیدن و نرسیدن به آن نیازهاست که با توجه به توضیحات و پرسش هایی که در متن به آن پرداخته شد می توانید به آن بیاندیشید.


با تشکر از اعتماد شما

شایان غدیری

خانه توانگری


معرفی درس
بسته ازدواج مثبت 360
بسته کامل مجموعه شخصیت سالمتر من (4 جلسه)
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه