سوال خود را هم اکنون بپرسید

پاسخ متنی و صوتی

توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان

دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت

به صورت محرمانه و کاملا خصوصی

پرسش خود را هم اکنون از مشاوران ما بپرسید...
ارسال سوال

راهکار برای مقابله با بی انگیزگی

پرسش

تاریخ ثبت : 05 خرداد 1398
903  بازدید
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست
با سلام
من 35 سال سن دارم. متأهل هستم و دختری 3 ساله دارم.
عاشق فرزندم هستم با همسرم مشکل ریشه ای حاد ندارم دوستش دارم ولی عاشقش نیستم. شاغلم و درآمد خوبی دارم شکر خدا
مساله همیشگی من از زمان مجردی و کودکی تا بحال بی انگیزگی ام بوده و هست
اهداف زیادی دارم ولی همیشه حال تلاش کردن نداشتم
خیلی از کارهام رو ناتمام رها کردم
دوره ای کلاس دف و گیتار می رفتم، کلاس سفالگری، تذهیب و ... همه نیمه کار رها شدن با اینکه به گفته مربیانم حتی استعداد خوبی هم در بعضی زمینه ها داشتم
با اینکه کم تلاش می کنم دستاوردهایی هم داشتم توی زندگی
رشته مهندسی نرم افزار خوندم و در همین زمینه مشغول به کار هستم می تونستم دانشگاه خیلی بهتری قبول بشم و احتمالا آینده بهتری بسازم ولی حال نداشتم تلاش کنم
این بی انگیزگی داره اذیتم میکنه کلی برنامه دارم توی سرم
دوست دارم مفیدتر زندگی کنم
دوست ندارم دخترم هم مثل من باشه
زمان بچگی همه چیز برام فراهم بوده همیشه (از نظر مالی) خودم فکر می کنم این موضوع بی تاثیر نبوده نمی دونم درست فکر می کنم یا نه
می خوام بدونم چطور میتونم با انگیزه و شاد زندگی کنم
پیشاپیش ممنونم از راهنماییتون

مهمترین سوال :
چگونه با انگیزه ، شاد و پرانرژی زندگی کنم، چطور با بی انگیزگی مقابله کنم،

پاسخ نوشتاری پاسخگر به سوال شما

الهه دهقانیان
الهه دهقانیان
12 آذر 1398 ساعت 14:04

باسلام واحترام

توضیحاتتان را خواندم ، ودر این زمینه با توجه به آنچه مطرح فرمودید نکاتی را خدمتتان ارائه میکنم.

اگر از موردیکه در انتهای نامه تان فرمودید به این مشکل شما بنگریم،باید چنین گفت که یکی از نیازهای اصلی و روانی هر فردی محدودیت سالم است که این نیاز باید توسط والدین بهکودک آموزش داده شود.زمانیکه کودک در خانواده ای مرفه زندگی میکند که تمامی امکانات در اختیارش قرار دارد ویا با اشاره ای از سمت کودک‌ نیازهای او چه مادی وچه هر نیاز دیگر براورده میشود،جایی برای تلاش وداشتن انگیزه برای بدست اوردن خواسته اش باقی نمی ماند.بنابراین هر خواسته یا هدفی را تنها بر حسب علاقه ونه براساس نیاز دنبال میکند وهرگاه احساس خستگی کرد خیلی راحت کنار میگذارد.در چنین شرایطی باوجود اهداف زیاد در ذهن اما عدم نیاز اساسی برای رسیدن به آن اهداف از انجام آنها منصرف ویا در صورت شروع ،در نیمه راه ،رها میشود.

اما مورد دیگر میتواند به نوع شخصیت افراد بستگی داشته باشد؛

بعضی‌ها اصلاً انگار آفریده شده‌اند تا کار‌هایشان را ناتمام بگذارند. نه اینکه از همان اول که به دنیا می‌آیند اینطور باشند؛ اما در طول زمان وبراساس محیطی که در آن بزرگ شده اند شخصیتشان جوری شکل گرفته است که کار‌های ناتمام بیشتر به تورشان بخورد. این شخصیت‌ها واقعاً مستعد ناتمام گذاشتن کار‌ها هستند:به طور مثال:

۱)مشتاقان به تجربه‌های تازه

۲)کمالگراها

۳)نوجوانان ابدی( به این معنا که این افراد خیلی حواسشان به این نیست که سن ناخنک زدن به تجربه‌های متنوع و از این شاخه به آن شاخه پریدن گذشته است و در دهه سی و چهل زندگی هم همچنان مثل نوجوان‌ها عمل می‌کنند.)

اما راهکار چیست؟

۱)باید اهداف را درست و آگاهانه انتخاب کرد.

۲)انگیزه‌های خود را بالا برد(برای پیشبرد هر کاری، هم به انگیزه‌های بیرونی نیاز داریم و هم به انگیزه‌های درونی. انگیزه‌های بیرونی می‌تواند کسب درآمد، پرستیژ اجتماعی یا هر چیزی باشد که به عنوان پاداش بیرونی بعد از تمام شدن کار به ما تعلق می‌گیرد؛ لذت بردن از کار و بامعنا بودن آن کار برای ما، ایمان داشتن به مفید بودن کار و پاداش‌هایی که خودمان برای خودمان درنظر می‌گیریم می‌تواند انگیزه‌های درونی را بالا ببرد.).

۳)حساب‌کتاب کردن سود و زیان ناتمام‌رهاکردن یک کار.(پیش از اینکه تصمیم به ناتمام رها کردن یک کار بگیرید، یک جدول سود و زیان برای خودتان بکشید و ببینید از این کار بیشتر نفع می‌برید یا ضرر. کفه سنگین ضرر‌ها احتمالاً وقتی است که از عمرتان رفته است. اما بقیه سود و زیان را خودتان حساب کنید تا حداقل ر‌هاکردن کارتان هم مانند شروع کارتان هیجانی نباشد.)

باسپاس از اعتمادتان

الهه دهقانیان

خانه توانگری طوبی


معرفی کتاب
خرده عادتها،اثر جیمز کلییر

معرفی درس
بسته توانگرشو های 1،2،3
معرفی کتاب :
+
معرفی فیلم/مقاله :
+
معرفی دروس غیر حضوری :
+
اکشن پلن :
+
ثبت و ویرایش پاسخ
لغو درخواست

سوالات مشابه