پاسخ متنی و صوتی
توسط درمانگران، مشاوران و روانشناسان
دریافت در کمتر از ۲۴ ساعت
به صورت محرمانه و کاملا خصوصی
باسلام واحترام
در رابطه با مسئله ای که مطرح فرمودید چند نکته مهم وجود دارد که امیدوارم بتوانید با رعایت این موارد راه درستی را انتخاب کنید.
باتوجه به اینکه ۶ سال مدت زمان زیادی است برای آشنایی وقطعا علاقه و وابستگی زیادی بوجود آمده است، اما علت این مدت زمان طولانی برای آشنایی وعدم تصمیم گیری با توجه به آنچه مطرح فرمودید معقول نمیباشد.این در حالیست که بعد از گذشت این زمان طولانی هنوز طرف مقابل شما تکلیفش با خودش روشن نیست وقدرت تصمیم گیری را ندارد. بنابراین ادامه چنین رابطه ای ، به نظر به صلاح شما نیست چرا که وقتی رابطه عاطفی قبل از ازدواج بیش از حد طولانی شود، معمولا پیامدها و مشکلات زیادی برای طرفین خواهد داشت.
طولانی شدن رابطه دوستی قبل از ازدواج میتواند به این دلیل باشد که یکی از طرفین قصد جدی برای ازدواج یا انگیزه لازم برای آن را ندارد. همچنین اگر دو نفر از هم دور باشند، شرایط ازدواج وجود نداشته باشد یا یکی از آنها تکلیفش با خودش روشن نباشد،ممکن است رابطه دوستی برای مدتها به طول بینجامد و به ازدواج منتهی نشودو با توجه به اینکه شما فرمودید در همان اوایل جدایی وارد رابطه شده اید به نظر میرسد شما به عنوان فردی بوده اید که آرامبخش روزهای تلخ جدایی بوده اید واکنون که دوره تلخ پشت سر گذاشته شده است ، طرف مقابل شما که از همان ابتدا نیز قصد جدی برای ازدواج نداشته ، اکنون مردد است وبا زبان بی زبانی قصد این را دارد که به شما بگوید هدفش زندگی با شما نیست، انتخابش شما نیستید، اما به دلیل وابستگی وعلاقه هر دوطرف مسیر اشتباه را دوباره تکرار میکنید.
رابطه دوستی طولانی مدت ممکن است باعث سرد شدن رابطه عاطفی، وابستگیهای کاذب، ایجاد تنش و دعوا و نهایتا جداییهای پر هزینه شود. برای جلوگیری و حل مشکلات رابطه طولانی مدت بهتر است امکان یاعدم امکان ازدواج را از ابتدا در نظر بگیرید، از مقصود طرف مقابل مطمئن شوید و واقع بین باشید. طرف مقابل شما صاحب دوفرزند است وبه واسطه آنها همیشه با همسر سابقش باید در تماس باشد آیا این موضوع برای شما پذیرفته شده است؟ آیا شما در ابتدای زندگی وبدون هیچ تجربه ولذتی از زندگی حاضرید مسؤلیت دوفرزند ایشان را نیز عهده دار شوید واز بسیاری از خواسته هایتان چشم پوشی کنید؟ در هر صورت زندگی با فردی که قبلا ازدواج کرده است وصاحب دوفرزند است مشکلات خاص خودش را دارد واز ازدواج هایی با ریسک بالا محسوب میشود، این ها همه در شرایطی است که این فرد اکنون الویت انتخاب وتصمیمش بر مبنی خواسته وصلاح فرزندانش است وحتی حاضر است به خاطر فرزندانش به زندگی وهمسر سابقش رجوع کند.بنابراین این شما هستید که باید بتوانید معقول ووواقع بینانه به این مسائل بنگرید وتکلیفتان را روشن کنید. اگر به این نتیجه رسیدید که باید به این رابطه پایان دهید از همین ابتدا درنظر داشته باشید که مسیری که انتخاب کرده اید نیازمند صبوری ورعایت اصول درست جدایی است تا بهبودی حاصل شود.
اما راهکار چیست:
باید در شروع و پایان رابطهها دقت کرد و زمانی که یک رابطه در حال آسیب زدن به شماست، بهتر است آن را تمام کنید. دقت کنید، آسیب زدن به شما. ازآنجا که هرکس مسئول زندگی و سرنوشت خودش است، شما نمیتوانید بخاطر اینکه رابطه ای به شریک عاطفی تان آسیب میزنید آن را تمام کنید.به عبارتی هرکسی باید بتواند خودش تکلیف خودش را روشن کند ومنتظر نباشد دیگری برای او کاری کند واو را از بلاتکلیفی رها کند.تمام کردن یک رابطه، مخصوصا اگر بیش از یک سال از آن بگذرد، کار دشواری است. به دلیل ایجاد دلبستگی و عادت کردن به یک فرد و خاطرات مشترک، معمولا دو طرف بحرانهایی را تجربه میکنند. بنابراین احساسات منفی وناخوشایندی را تجربه خواهید کرد وقرار نیست فراموشی رخ دهد بلکه باید با شیوه درست با این بحران کنار آمد وخاطرات را مرور نکرد. التیام زخم جدایی فرایندی است که قطعا یکشبه حاصل نمیشود. معمولا هرقدر مدت بیشتری باهم بوده اید و از عشقتان مایه گذاشته باشید، سختتر میتوانید بااتمام رابطهتان کنار بیایید.
۱)اگر تصمیم به تمام کردن رابطه گرفتید؛ از طرف مقابلتان به گونه ای جدا شوید که لایق اش هستید. مهم نیست که چقدر از دست او ناراحت یا عصبانی هستید، سعی کنید این کار حضوری باشد.
صحبت کردن در مورد جدایی تنها زمانی از طریق تلفن قابل قبول است که فاصله مکانی شما بیش از حد باشد و قادر نباشید برای مدت طولانی یکدیگر را ملاقات کنید.
۲)اگر واقعا تصمیم شما جدایی است، بر آنچه فکر می کنید درست است مصمم باشید و از حرف تان کوتاه نیایید. اگر شریک عاطفی تان احساس کند که بر تصمیم تان قاطع نیستید،نتیجه آن بدتر از قبل خواهد شد.از گفتن جملاتی که طرف مقابل تان تصور کند ممکن است در آینده بار دیگر بتواند در کنار شما باشد، خودداری کنید.
۳)دلایل جدایی خود را بیان کنید اما لازم نیست به جزییات بپردازید و دوباره مسائل گذشته را بیرون بکشید و در مورد آنها بحث کنید، مگر این که طرف مقابل تان واقعا حرف های شما را نفهد و کاملا گیج شده باشد. یادتان باشد که مطرح کردن مشکلات یا مرور خاطراتتان تنها کار را سخت تر میکند.
۴) سپس افکار منفی را از ذهنتان دور کنید.«زندگی من به پایان رسیده»، «من شکست خوردم»، «هیچ وقت خودم را نمیبخشم»، «همه چیزم را از دست دادم». این جملات، افکاری مسموم هستند که تأثیرات بسیار قوی بر احساسات شما دارند ،بهترین راه حل اینست که افکار منفی خود را روی کاغذ بیاوریدو از دید یک شخص بالغ به آن جملات بیندیشید که در این برهه از زندگیتان ، پیروی از این افکار آیا منطقی است یا خیر؟
بپذیرید باید به خودتان زمان دهید وانتظار نداشته باشید که ظرف مدت کوتاهی از این شرایط خلاص شوید ویا برای رهایی از این شرایط از شیوه های نادرست مثل جایگزینی فرد دیگر یا ازدواج استفاده کنید چرا که قطعا این روشها وتصمیمات عاقلانه نیست واز سر هیجان گرفته میشود وبعد از مدتی متوجه این تصمیم اشتباه خواهید شد.
۵)همچنین از دنبال کردن او در شبکههای اجتماعی خودداری کنید
۶) بپذیرید که این شخص گزینه مناسبی برای شما وسرمایه گذاری عاطفی نبوده ونیست.
نحوهای که شما رابطه خود را پایان میدهید میتواند روابط بعدی زندگیتان را تحت تأثیر قرار دهد. اگر نتوانید از این مرحله به درستی عبور کنید، ممکن است در آینده نیز در انتخاب و پیشبرد روابط عاطفی دچار مشکل شوید. اگر پس از اتمام رابطه احساس شکست شدیدی میکنید و با گذشت زمان هم چنان حس میکنید که نمیتوانید با شرایط سازگار شوید حتماً برای ارتقای سلامت روان خود و پیشگیری از مشکلات بعدی به روانشناس مراجعه کنید.
باسپاس از اعتماد شما
الهه دهقانیان
خانه توانگری طوبی